شيخ مفيد درباره آن حضرت میگويد : او عابدترين و فقيه ترين و بخشندهترين و بزرگ منش ترين مردم زمان خود بود ، زياد تضرع و ابتهال به درگاهخداوند متعال داشت . اين جمله را زياد تكرار میكرد : " « اللهمإنیأسالك الراحة عند الموت ، و العفو عند الحساب » " ( 1 ) بسيار بهسراغ فقرا میرفت ، شبها در ظرفی پول و آرد و خرما میريخت و به وسايلیبه فقرای مدينه میرساند در حالی كه آنها نمیدانستند از ناحيه چه كسی است، هيچ كس مثل او حافظ قرآن نبود ، با آواز خوشی قرآن میخواند ، قرآنخواندنش حزن و اندوه مطبوعی به دل میداد ، شنوندگان از شنيدن قرآنشمیگريستند ، مردم مدينه به او لقب " زين المجتهدين " داده بودند .هارون در سال 179 به قصد حج از بغداد خارج شد . ابتدا به مدينه رفت .در همانجا دستور جلب امام را صادر كرد . مردم مدينه زياد متأثر شدند ومدينه يك پارچه غلغله شد . هارون دستور داد شبانه امام را در يك محملسرپوشيده به بصره روانه كردند و به پسر عمش عيسی بن جعفر عباسی كه حاكمبصره بود تحويل دادند و در آنجا آن حضرت را زندانی كردند و روز بعد برایغلط اندازی و اشتباهكاری بر مردم ، دستور داد محمل ديگری سرپوشيده بهطرف كوفه حركت دهند تا مردم گمان كنند آن حضرت را به كوفه بردهاند ،از طرفی اميدوار و مطمئن گردند كه چون به كوفه فرستاده میشود و آنجا مركزدوستان و شيعيان آن حضرت است ، خطری متوجه آن حضرت نخواهد شد و ازطرف ديگر اگر عدهای قصد داشته باشند مانع حركت موسی بن جعفر ( ع )گردند و آن حضرت را از بين راه برگردانند ، پاورقی : . 1 ارشاد ، ص . 296 |