آغاز كناره گيريها و بهانه گيريها روز ديگر آنها كه ميدانستند مشمول حكم علی خواهند شد آمدند و به كنارینشستند و مدتی باهم مشورت كردند ، نمايندهای از طرف خود فرستادند . آننماينده وليد بن عقبة بن ابی معيط بود . آمد و اظهار داشت : يا اباالحسن! اولا خودت میدانی كه همه ما كه اينجا نشستهايم به واسطه سوابقی كه باتو در جنگهای اسلام داريم دل خوشی از تو نداريم و غالبا هر كدام از ما يكنفر داريم كه در آن وقتها به دست تو كشته شده ، ولی ما از اين جهت صرفنظر میكنيم و با دو شرط حاضريم با تو بيعت كنيم : يكی اينكه عطف به ماسبق نكنی و به گذشته هر چه شده كاری نداشته باشی ، بعد از اين هر طورمیخواهی عمل كن ، دوم آنكه قاتلان عثمان را كه الان آزاد هستند به ما تسليمكن كه قصاص كنيم ، و اگر هيچ كدام را قبول نمیكنی ما ناچاريم برويم بهشام و به معاويه ملحق شويم . فرمود : اما موضوع خونهايی كه در سابق ريخته شده خونی نبوده كه بهواسطه كينه شخصی ريخته شده باشد ، اختلاف عقيده و مسلك بود ، ما برای حقمیجنگيديم و شما برای باطل ، حق بر باطل پيروز شد ، شما اگر اعتراضداريد ، خونبهايی میخواهيد ، برويد از حق بگيريد كه چرا باطل را در همشكست و نابود ساخت . اما موضوع اينكه من به گذشته كاری نداشته باشم وعطف به ما سبق نكنم ، در اختيار من نيست ، وظيفهای است كه خدا به عهدهمن گذاشته و اما موضوع قاتلين عثمان اگر من وظيفه خود میدانستم كه |