خداست . كرامت ، شرافت ، تقوا ، عفت ، امانت ، راستی ، درستكاری ،فداكاری ، احسان ، صلح و سلم بودن با خلق خدا ، طرفداری از عدالت ، ازحقوق بشر ، و بالاخره همه اموری كه فضيلت بشری ناميده میشود و همه افرادو ملتها آنها را تقديس میكنند و آنهايی هم كه ندارند تظاهر به داشتنآنها میكنند مبتنی بر اصل ايمان است ، زيرا تمام آنها مغاير با اصلمنفعت پرستی است و التزام به هر يك از اينها مستلزم تحمل يك نوعمحروميت مادی است . آدمی بايد دليلی داشته باشد كه رضايت به يكمحروميت بدهد ، آنگاه رضايت میدهد كه محروميت را محروميت نداند ، اينجهت آنگاه ميسر است كه به ارزش معنويت پی برده و لذت آن را چشيدهباشد . زير بنای هر انديشه معنوی ، ايمان به خداست . حداقل اثر ايمان بهخدای عادل حكيم اين است كه يك مؤمن عادی مطمئن میشود كه كار خوب وصفت خوب در نزد خدا از بين نمی رود " « إن الله لا يضيع أجر المحسنين " ( 1 ) و هر محروميتی از اين قبيل نوعی باز يافت است . بشر واقعا دو راه بيشتر ندارد : يا بايد خودپرست و منفعت پرست باشدو به هيچ محروميتی تسليم نشود ، و يا بايد خداپرست باشد و محروميتهايیرا كه به عنوان اخلاق متحمل میشود محروميت نشمارد و لا اقل جبران شدهبداند . انسانيت و گذشت و احسان اگر بر پايه تقوای الهی و طلب رضایالهی نباشد بر پرتگاه خطرناكی است . " « أفمن أسس بنيانه علی تقوی من الله و رضوان خير ام من » پاورقی : . 1 [ خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمی كند ] ( توبه ، 120 ) . |