طور هم گاهی غرور علم بر انسان مسلط میشود و يك نوع جنون بر او مستولیمیكند ، با اين فرق كه جنون ثروت و قدرت ، از ثروت زياد و قدرت زيادپيدا میشود و جنون علم ، از علم كم و ادراك ضعيف . میگويند هر چيزیوجود ناقصش بهتر است از عدم محض ، مگر علم كه هيچ نداشتنش از ناقصداشتنش بهتر است ، زيرا علم ناقص جنون آور و سكر آور و مست كنندهاست ، البته مال و جاه هم جنون آور و سكر آورند ، اما جنون اينها اززيادی پيدا میشود بر خلاف سكر علم و جنون علم كه از كمی و نقص آن برمیخيزد نه از زيادی ، و همين سكر و مستی منشأ تكذيبهايی به حقايق میشود .در اينجا يك حديث ديگر از امام صادق سلام الله عليه نقل كنم . دو پيمان خدا از بشر امام صادق ( ع ) فرمود خداوند با دو آيه از آيات قرآن كريم بندگان خودرا از تصديقها و تكذيبهای بيجا منع كرده است : يكی اينكه میفرمايد : " « ألم يؤخذ عليهم ميثاق الكتاب أن لا يقولواعلی الله إلا الحق »" (1) آيا از اين مردم در كتاب آسمانی پيمان گرفتهنشده كه جز آنچه حق و ثابت است به خدا نسبت ندهند و از پيش خودنگويند اين حرام است و آن حلال ؟ از پيش خود نگويند خدا در اينجا چنيندستور داده و در آنجا چنان دستور داده ؟ پيمان گرفته شده كه در آنچهخداوند سكوت كرده و تكليفی نياورده آنها هم سكوت كنند ، نه آنكه ازپيش خود بدعتهايی بياورند و دستورهايی وضع كنند به نام دستورهای خدا .بشر گاهی مرض تصديق پيدا میكند ، در مواردی كه خدا دستوری نداده ومردم را روی مصالح و حكمی آزاد گذاشته میخواهد |