بحثى درباره راههاى سهگانه در موقع نشوز زن
در قسم يكم از صورت دوم گفتيم كه در صورتيكه نشوز زن به وسيله يكى از سه راه ( اندرز و جدائى رختخواب و هشدار بوسيله ضرب بسيار خفيف ) امكانپذير باشد ، مرد با در نظر گرفتن مصلحت طرفين ميتواند بيكى از اين سه راه متوسل شود . براى توضيح بايد بدانيم كه اين حق فقط براى تعديل و اصلاح شخصى ميان زن و مرد است و نميتواند بهانهاى براى زورگوئى و سلطه گرى مرد بوده باشد . اگر احساس شود كه هيچ يك از اين چارهجوئىها در اصلاح زن مؤثر نخواهد بود ، مرد نميتواند ، آن چارهجوئىها را بكار ببندد .
فقيه بزرگ صاحب جواهر الكلام اين مسئله را مطرح كرده است كه آيا مرد
[ 278 ]
ميتواند در غير موارد جنسى به جدائى در رختخواب و زدن زن اقدام نمايد ؟
پاسخ ميگويد : شوهر در امور غير مربوط به مسئله جنسى مانند اشخاص ديگر است و نميتواند زن را بزند ، بلكه بايد در غير مورد عمل جنسى به حاكم مراجعه نمايد ج 31 ص 200 [ 1 ] . در صورت بروز نشوز در زن به معنائى كه گفتيم ، نخست پند و اندرز و آگاه ساختن زن بوسيله سخنان حق براى انجام وظيفهاى كه مختص زن ميباشد لازم ميشود و اگر پند و اندرز كفايت نكرد ، نوبت به اعراض در خوابگاه ميرسد . مقصود از اعراض آن جدائى زننده خلاف انسانيت نيست كه موجب شكست رابطه طبيعى الهى ميان زن و مرد باشد . بلكه چنانكه در روايت امام باقر ( ع ) آمده است ، اينست كه مرد در حال خوددارى زن ، رويش را به طرف ديگر بگرداند :
و صورة الهجر أن يحوّل إليها ظهره فى الفراش 1 ( و شكل جدائى اينست كه مرد پشتش را در رختخواب به زن بگرداند ) .
تبصره ملاك نشوز چنانكه از معناى آن در كتب معتبر لغت برميآيد : نافرمانى و كينهتوزى ، زدن ، ستم ورزيدن ، ترك كردن جفاكارانه و در كتاب النهايه ابن اثير : جفا و ضرر زدن و اكراه و اخلال به انس و الفت است 2 ، نه بروز حالات روانى زودگذر كه در هر دو طرف بوجود مىآيد .
[ 1 ] فقها در تفسير نشوز زن اين توضيح را دادهاند : مانند اينكه زن صورت خود را بپوشاند و احتياجات مربوط به عمل جنسى مرد را مختل بسازد . جواهر الكلام ج 31 ص 201 . حتى فقها فتواى فخر الدين را كه گفته است : نشوز زن شامل آن ميشود كه زن براى مرد آب نياورد و يا رختخوابش را آماده نكند ، جداً طرد نمودهاند و ميگويند اين مسائل وظيفه واجبى زن نيست . مأخذ مزبور ص 205 .
-----------
( 1 ) مجمع البيان در تفسير سوره نساء آيه 34 از امام باقر ( ع ) و مجمع البحرين ماده « هجر » از امام صادق ( ع ) .
-----------
( 2 ) جواهر الكلام ج 31 ص 201 .
[ 279 ]
اگر پند و اندرز نتوانست نشوز زن را مرتفع بسازد و روى گرداندن از زن در رختخواب هم مؤثر واقع نشود مطابق آيه 34 النساء مرد ميتواند با زدن به زن هشدار بدهد . مقصود از زدن چيست ؟ مقصود زدن بسيار خفيف است ، مانند زدن با مسواك . اين معنا براى زدن در روايتى از امام باقر ( ع ) وارد شده است 1 و همه فقها به همين مقدار فتوى داده و هيچ فقيهى زدن موذى و خسارت بار را تجويز نكرده است ، پس در حقيقت اين يك زدن نيست بلكه هشدار دادن به زن براى عمل به وظيفهاش ميباشد .
علت اين زدن چيست ؟ علت اين زدن مصلحت طرفين است ، نه براى اشباع حس انتقامجوئى و دل خنك كردن ، بلكه چنانكه از فقيه بزرگ شهيد ثانى نقل شده است : زدن زن به قصد اشباع حس انتقامجوئى و خودخواهى و دلخنك كردن كه هيچ صلاحى براى طرفين ندارد ، حرام است 2 .
اگر زدن خسارتى جسمانى و يا روانى براى زن داشته باشد ، مرد مرتكب جرم شده است . بهمين جهت است كه فقها با تمام صراحت گفتهاند :
« ما لم يكن مذميا و لا مبرّحا » ( ماداميكه اين زدن موجب خونين شدن عضو و مشقت براى زن نباشد ) 3 .
امام باقر ( ع ) از پيامبر اكرم نقل كرده است كه آن حضرت فرمود : آيا كسى از شما زنش را ميزند و سپس با او همآغوش ميگردد ؟ 4 علت تجويز زدن زن با كيفيتى كه گفته شد ( هشدارى ) در آن موقعيت حساس ، حاد بودن و حساسيت موقعيت مرد است كه بگفته بررسى كنندگان ، مقاومت زن ، مرد را مىشكند ، در صورتى كه فعاليت جنسى زن
-----------
( 1 ) مجمع البيان در تفسير سوره نساء آيه 34 .
-----------
( 2 ) جواهر الكلام ج 31 ص 207 .
-----------
( 3 ) مأخذ مزبور ص 206 .
-----------
( 4 ) وسائل الشيعه ج 14 ص 119 .
[ 280 ]
مبهم و به تندى جوشش جنسى مرد نميباشد ، زيرا مقاومت و خوددارى زن مخصوصا در مراحل مقدماتى بسيار چشمگير است .
بحث هفتم تجويز چارهجوئى مرد در موقع نشوز زن با يكى از سه راه مشروط به تأثير آن است و اگر مرد اطمينان داشته باشد كه چارهجوئىهاى مزبور اثرى در وضع نشوز زن نخواهد داشت و زن نشوز خود را به عواملى قابل توجه مستند ميداند ، در اين صورت مطابق آيه وَ أَنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنَهِما . . . ( النساء آيه 35 ) بايد به حكمين براى حل اختلاف مراجعه شود ، و مسلم است كه اگر تأثير راههاى سهگانه فقط ناشى از ترساندن زن باشد ، نه هشيارى به وظيفه انسانى او ، ريشه فساد بحال خود باقى خواهد ماند .
بار ديگر به اين نكته اشاره ميكنيم كه موضوع پند و اندرز و جدائى در رختخواب و هشدار با ضرب بسيار خفيف ، تعديل و چارهجوئى شخصى ميان زن و مرد است ، نه حكم يا حق مطلق . لذا با كمترين احتمال اينكه اين چاره جوئى شخصى در منتفى ساختن نشوز زن مؤثر نخواهد بود ، قانون الهى رجوع به حكمين فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها يا رجوع به حاكم ميباشد .