تحليل و توضيح آيه قوامون
آيه قوامون به مسائلى تحليل ميشود كه ما آنها را مطرح ميكنيم :
1 مقصود از قوام قيم به اصطلاح فقهى و حقوقى نيست ، زيرا قيم كسى
-----------
( 1 ) النساء آيه 34 .
[ 271 ]
را ميگويند كه اختيار تصرف در مال و توجيه زندگى كسى ديگر را در اختيار داشته باشد ، مانند قيم صغير و قيم ديوانه و سفهاء و غير ذلك . و مسلم است كه مرد بهيچ وجه قيمومتى بر زن ندارد . زيرا زن در تمام شئون زندگى اقتصادى و اخلاقى و مذهبى و اجتماعى از آزادى و اختيار كامل برخوردار است ، فقط در شئون اجتماعى اين شرط وجود دارد كه مزاحم حق مرد نباشد . يعنى وظايفى كه زن درباره مرد دارد ، لازم است كه از عهده آن برآيد ، چنانكه وظايفى براى مرد درباره زن وجود دارد كه بايد از عهده آن برآيد . اين وظايف براى طرفين بعلت لزوم حفظ تشكل نظام خانواده است كه اساسىترين عنصر اجتماع است . مسلم است كه با كمترين اخلالى كه طرفين در وظايف تركيبى و تشكلى خود روا بدارند تشكل نظم خانواده مختل خواهد گشت .
2 معناى قوام با نظر به موارد استعمال و بقرينه آيات فراوانى كه در قرآن درباره تساوى ارزش شخصيت زن و مرد آمده است ، مرد سرپرست و اجراء كننده مصالح خانوادگى است نه قيم باصطلاح فقهى و حقوقى . علت اينكه مرد سرپرست خانواده معرفى شده است ، يك علت طبيعى محض است نه قراردادى و تحكمى و امتياز خاص مرد بودن . اين علت طبيعى عبارتست از مقاومتى كه مردها در برابر رويدادهاى خشن زندگى و روياروئى با عوامل مزاحم طبيعت و همنوع و آمادگى دائمى مرد در گرداندن گردونههاى اقتصادى دارند .
و از طرف ديگر محدوديت زن در دوران قاعدگى و ماههاى حمل و وضع حمل و دوران شيردهى و غير ذلك . عواملى كه در طرفين متذكر شديم ، مضمون آن جمله از آيه است كه ميگويد : بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ اين آيه بطور قطع نه ارزش انسانى مرد را از زن بالاتر ميبرد و نه قيم بودن مرد را بر زن مطرح ميكند . بلكه ناظر به تفاوتى است كه مرد و زن در ارتباط با طبيعت در استخراج مواد معيشت با يكديگر دارند . دليل اين مسئله آيهاى است كه ميگويد :
[ 272 ]
وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ ، لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ اسْئَلوُ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ أَنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَئٍ عَليماً 1 ( آن خصوصيتى كه خداوند به بعضى از شما در برابر بعضى ديگر داده است ،
آرزو نكنيد . براى مردان از آنچه كه اندوختهاند ، نصيبى است و براى زنان از آنچه كه اندوختهاند نصيبى است . از فضل الهى كه بخشاينده اختصاصات است مسئلت نماييد . خداوند بر همه چيز داناست ) .
اين آيه صريحا ميگويد : آن مختصات طبيعى را كه بهر يك از طرفين مرد و زن داده شده است آرزو و تمنا نكنيد ، زيرا اين مختصات جبرى طبيعى عامل ارزش انسانى نيستند ، بلكه عامل ارزش عبارتست از اندوخته و نتيجهاى كه هر يك از طرفين بوسيله كوشش و بكار انداختن مختصات خويش بدست مى آورند . پس روشن ميشود كه علت سرپرستى مرد در مجموعه متشكل خانوادگى برترى و تفوق و امتياز انسانى خاص نيست ، بلكه چنانكه اشاره كرديم ، بملاك مختصات جبرى طبيعى صنف مرد است كه ملاك هيچ ارزش خاص انسانى نميباشد .
3 همه آن آيات قرآنى كه ملاك ارزشها را درباره انسان بيان ميكند ،
بهيچ وجه اختصاصى به مرد ندارد . ملاك ارزشها در قرآن كار و كوشش با هدفگيريهاى انسانى است و عنوانى كه شايسته اين ارزش مطرح شده است ،
انسان است ، نه مرد بالخصوص و نه زن بالخصوص . نمونهاى از اين آيات چنين است :
وَ أَنْ لَيْسَ لِلْأَنْسانِ أَلاَّ ما سَعى وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى 2 ( و نيست براى انسان مگر كوششى كه كرده است و قطعا كوشش او بزودى ديده خواهد شد ) .
حتى نميتوان يك آيه در قرآن پيدا كرد كه براى مرد در برابر زن ارزش
-----------
( 1 ) النساء آيه 32 .
-----------
( 2 ) النجم آيه 39 و 40 .
[ 273 ]
انسانى خاصى را اثبات كند .
4 كلمه فضل كه در آيه الرجال قوامون آمده است ، بدلايلى كه در فوق ذكر شد ، برترى و تفوق ارزشى مرد بر زن نيست ، بلكه به معناى اختصاص به استعداد و نيروى خاص است ، مانند مقاومت مرد در روابط با عالم طبيعت براى تصرف در اجزاى آن و عدم معذوريت او بوسيله آن پديدهها در اجراى فرمان خلقت كه زن را معذور مينمايد . اين حقيقت را آيه 32 از سوره النساء صريحا بيان نموده است .
5 در مبحث « هويت انسانى زن و مرد در اسلام » چهار حالت براى مديريت و سرپرستى خانواده مطرح كرديم . حالت چهارم اين بود كه درون خانواده شورائى و بيرون خانواده با سرپرستى مرد اداره شود . اكنون توضيحى مختصر درباره اين حالت ميدهيم :