دليل و برهان من شكننده منحرفين از دين است و خصومت من با پيمان شكنان مبتلا به شك ثابت و غير قابل زوال است .
اين بيان امير المؤمنين عليه السلام هم در اين دنيا درست است و هم در عالم آخرت . يعنى دليل و برهان آنحضرت هم در اين دنيا شكننده ادعا و دليل منحرفين از دين است ، چنانكه در داستان خوارج ديديم و هم در آخرت در پيشگاه خداوندى كه حقايق و واقعيات بر همه روشن ميشود و پوچى مقاومتهاى لجوجانه در مقابل حق آشكار ميگردد ، بلكه ميتوان گفت : در آن روز بزرگ كه پردهها از روى همه واقعيات و حقايق برداشته ميشود و حواس و مغز آدميان نيز از محدوديتهائى كه در اين دنيا گريبانگيرشان بود ، رها ميگردد ، احتياجى به دليل و برهان بمعناى اصطلاحى كه ما در اين دنيا منظور مينمائيم نخواهد بود ، باضافه اينكه شاهد و داور خود آن داور داوران است كه هيچ چيزى بر او پوشيده نيست و هيچ تمايل و انحرافى بر دادگرى او راه ندارد . همچنين خصومت امير المؤمنين عليه السلام با پيمان شكنان شك پيشه هم در اين دنيا صحيح است و هم در آخرت .
ابن ابى الحديد در شرح اين سخنان امير المؤمنين عليه السلام براى اثبات فرموده آنحضرت « كه بنى اميه و ديگران همه بر حال من دانا هستند و عذرى در عيبجوئى درباره من ندارند » چنين ميگويد : « امير المؤمنين متذكر ميشود كه : علم آنان اقتضاء ميكرد كه درباره او عيبجوئى نكنند . براى اينكه مقام و منزلت آنحضرت بالاترين همه منزلتها بود ، بطوريكه عالىتر از آن وجود نداشت . كتاب الهى ( قرآن ) طهارت او و فرزندان و همسرش ( فاطمه ( ع ) ) را در اين آيه :
[ 192 ]
إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً 1 ( جز اين نيست كه خداوند متعال اراده كرده است كه پليدى را از شما اهل بيت بر طرف و شما را با تطهيرى پاكيزه كند ) . بيان نموده و فرموده پيامبر اكرم ( ص ) :
أنت منّى بمنزلة هارون من موسى ألاّ أنّه لانبىّ بعدى [ 1 ] ( اى على ،
نسبت تو با من نسبت هارون با موسى ( ع ) است ، الا اينكه بعد از من پيامبرى وجود ندارد ) . 7 ، 8 و على كتاب اللَّه تعرض الأمثال و بما فى الصّدور تجازى العباد ( همه امثال بر كتاب خداوندى عرضه ميشوند و بندگان به آنچه كه در سينههايشان بروز ميكند مجازات و يا پاداش داده ميشوند ) .