گناهان نگاهها و تلفظ بزشتىها و غفلت درونى و لغزشهاى زبان
در آنهنگام كه راه تلفظ و كتابت و ديگر وسائل ابراز مقصود زشت هموار نباشد ، نوبت به اشارات گوشه چشمى ميرسد و آدمى در اين موقع كار پليد خود را با نگاههاى گوشه چشم انجام ميدهد ، اين وسيله براى انجام كارهاى پليد باضافه بوجود آوردن كار عينى ، بر خلاف كتابت بطور عموم و تلفظ در اغلب موارد ، خصوصيتى كه دارد اينست كه قابل استناد هم نيست ، يعنى اگر انسان براى ابراز مقصود كثيف خود ، بوسيله اشارات گوشه چشم كار زشتى را انجام بدهد ، و يا سبب صدور كار زشت شود راهى براى اثبات استناد آن زشتى براى آن انسان وجود ندارد ، حتى اگر در همان لحظه عكسى از او برداشته شود ،
ميتواند اشاره چشم را حركتى معرفى كند كه عامل خاصى آنرا بوجود آورده است ، ولى با اينحال
[ 224 ]
أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى 1 ( آيا او ندانسته است كه خدا مىبيند ) آرى ،
يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفىِ الصُّدُوُر 2 ( خداوند ميداند انحراف چشم و آنچه را كه سينهها پوشيده شده است ) .
تلفظ به كلمات زشت و ركيك و ارتباط روح آدمى با آنها بوسيله مغز و مفاهيمى كه از آن كلمات برميآيد ، هم مزاحم فعاليت صحيح مغز خود انسان ميگردد و هم موجب بروز تيرگىها در روح شنونده ميباشد . گاهى اتفاق ميافتد كه بعضى از بزرگان هم كلمات باطل و كثيف را بكار ميبرند و از اين راه چه بدانند و چه ندانند اشاء فساد مىكنند ، اين خطا شديدتر و پليدتر از الفاظ ناشايستى است كه از مردم معمولى سر ميزند ، زيرا مردم معمولى چنانكه از كردارهاى بزرگان تقليد مىكنند ، همچنين از الفاظى كه آنان بكار ميبرند ،
متأثر ميشوند و تقليد مينمايند . بعضى از شعرا كه ميتوانستند معلم و مربى خوبى باشند ، با بكار بردن كلمات زشت و ركيك ، مردم را از تعليمات خود محروم ساختهاند . از طرف ديگر سهو و غفلتهائى كه در درون صورت ميگيرد و غالبا بجهت اهميت ندادن به قانون زندگى كه مسير « حيات معقول » ميباشد ،
موجب محروميتهائى درباره وظائف و تكاليفى ميگردد كه عمل بآنها بزرگترين و منحصرترين وسيله ترقى و اعتلاى انسانى است . اين خطاهائى كه بايد از آنها دورى نموده و در صورت ارتكاب بآنها ، از خداوند متعال مغفرت جدى طلبيد ، در مباحث خطبههاى آينده مخصوصا در تفسير خطبه همام خواهد آمد ،
انشاء اللّه .
-----------
( 1 ) العلق آيه 14 .
-----------
( 2 ) غافر آيه 19 .
[ 225 ]