آيا شقاوت و سعادت در ذات انسانها تعبيه شده است ؟
با نظر به دلائل عقلى بديهى و همچنين با توجه كافى به آيات قرآنى و احاديث معتبر ، ذاتى بودن شقاوت و سعادت كاملا نامعقول است ، لذا هر روايتى كه دلالت بر ذاتى بودن اين دو صفت داشته باشد ، بقرينه روايتى كه از معصوم در تفسير آن وارد شده است ، بايد توجيه گردد :
الشّقىّ شقىّ فى بطن أمّه و السَّعيد سعيد فى بطن أمّه كه از حضرت رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله نقل شده است ( شقى در شكم مادرش شقى است و سعيد در شكم مادرش سعيد است ) .
روايتى كه در تفسير اين حديث نبوى وارد شده است اينست كه : خداوند سرنوشت همه مردم را پيش از ورود به اين دنيا ميداند . و همينطور بايد جملهاى كه مورد بحث ما است ، تفسير شود و الا لوازم ظاهر روايت بهيچ وجه قابل قبول نيست زيرا :
1 اگر شقاوت اشقياء و سعادت سعداء از شكم مادر در موجوديتشان تعبيه شده باشد ، اينكه دنيا جاى آزمايش اختيارى است ، پوچ و بيمعنى خواهد بود .
2 عقل و وجدان آدمى هيچگونه اثرى در ارشاد و هدايت آدمى نخواهد داشت .
3 بساط بسيار پرمعنى و اصيل مسئوليت برچيده خواهد گشت .
4 ارسال پيامبران و انزال كتاب و ميزان لغو و بيهوده خواهد بود .
5 شرافت و فضيلت و مفاهيم مقابل آن دو ( دنائت و پليدى ) مرتفع خواهد گشت .
6 تعليم و تربيت هيچ منطقى قابل قبول نخواهد داشت .
با اين ملاحظات همه روايات و احاديثى كه در ظاهر دلالت بر ذاتى
[ 153 ]
بودن شقاوت و سعادت داشته باشد ، بحكم عقل بديهى بايد مطابق آن روايت كه ميگويد : « مقصود از امثال روايت فوق بيان عموميت علم خداوندى است كه شامل تمامى حالت انسان پيش از خلقت و پس از خلقت ميباشد » تفسير و تبيين گردد .
اما اينكه علم خداوندى به شقاوت و سعادت انسانها همان نتيجه ذاتى بودن آن دو را در بر دارد ، مسئلهايست كه در مباحث مجلدات پيشين و تفسير و نقد و تحليل مثنوى و در كتاب جبر و اختيار مورد بررسى قرار داده و اثبات كردهايم كه علم خداوندى بهيچوجه عامل جبر و منتفى شدن اختيار نمىباشد .
لطفا مراجعه شود . 6 ، 7 ، 8 ، 9 ، 10 ، 11 ، 12 ، 13 إجعل شرائف صلواتك و نوامى بركاتك على محمّد عبدك و رسولك الخاتم لما سبق و الفاتح لما انغلق و المعلن الحقّ بالحقّ و الدّافع جيشات الأباطيل و الدّامغ صولات الأضاليل . كما حمّل فاضطلع قائما بأمرك ( خداوندا ، درودهاى شريف و بركات فزاينده خود را بر بنده و رسولت محمد بفرست كه پايان دهنده گذشته و گشاينده گرههاى پيچيده است .
پيامبرى كه حق را بر مبناى حق اعلان نمود و جوشش و غليانهاى باطلها را دفع و خاموش و هيبت شديد و حملات گمراهى را محو و نابود ساخت . رسالتى را كه بر عهده گرفت با كمال قدرت آنرا پيش برد و به امر تو قيام كرد ) .