ترجمه سخن هفتاد و سوم
( اين سخن را درباره مروان بن الحكم در بصره فرموده است 1 گفتهاند : مروان بن حكم در روز جمل اسير گرفته شد 2 مروان از امام حسن و امام حسين عليهما السلام درباره نجات خود از امير المؤمنين شفاعت خواست 3 و گفتگو كردند 4 آنحضرت رهايش ساخت 5 آن دو امام به امير المؤمنين عرض كردند : يا امير المؤمنين ، اجازه ميفرمائيد : مروان با شما بيعت كند ؟ ) امير المؤمنين فرمود : 6 مگر او پس از كشته شدن عثمان با من بيعت نكرده بود 7 براى من احتياجى در بيعت او نيست 8 دست اين نابكار دست يهودى است 9 اگر با دستش با من بيعت كند ، بوسيله مقعدش حيلهگرى براه مىاندازد 10 بدانيد براى او رياستى در پيش است بمقدار زمانى كه سگ بينى خود را بليسد 11 و او است پدر چهار رئيس 12 و امت اسلامى از او و فرزندانش روز سرخى خواهد ديد 13
[ 171 ]