رحمت خدا بر آن انسان باد كه حكمت را شنيد و دعوت بسوى رشد گشت و آنرا پذيرفت و مربى سازندهاى پيدا كرد و براى اصلاح خويشتن به تكاپو افتاد
اينست كلمات نورانى علوى كه بدون فهم و عمل به آنها ، جان آدمى هرگز از ظلمات جهل و نقص و سرگردانى بيرون نخواهد آمد . اينست آن نسخه حكيمانه الهى كه هيچ درد بشرى درمانى بدون اين نسخه پيدا نخواهد كرد .
اعراض از حكمت را با هيچ اصطلاحى جز با اعراض از آب حيات حقيقى نميتوان بيان نمود . آيات قرآنى تأكيد فراوانى بر فراگيرى حكمت و عمل به آن دارد ، تا جائيكه تعليم حكمت را بزرگترين وظيفه رسولان معرفى مينمايد و خير كثير بآن اطلاق ميكند . تفسير حكم در جمله مورد تفسير به حكمت مناسبترين
[ 198 ]
معناى حكم است و ميتوان اين تفسير را از آيه « و آتيناه الحكم صبيا 1 ( و ما در كودكى به يحيى ( ع ) حكمت داديم ) .
اوُلِئكَ الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ 2 ( آنان كسانى هستند كه كتاب و حكمت و نبوت بآنان داديم ) .
البته احتمال ميرود كه معناى حكم در اين آيه حكم قضائى بوده باشد .
جمله رحم اللَّه در جملات مورد تفسير دو احتمال دارد :
احتمال يكم اينكه جمله خبرى بوده باشد و قضيه از يك واقعيت حكايت كند ، يعنى خداوند بآن اشخاصى كه صفات مزبوره را دارند ، رحمت كرده است و آنان مشمول عنايت خداوندى شدهاند كه داراى چنان صفاتى گشتهاند .
و حقيقت اينست كه چه رحمت و بركتى بالاتر از اينكه آدمى پذيراى حكمت باشد و حيات او از مقدارى حركات طبيعى حيوانى و احساس بىريشه و تفكرات خود محورى و تمايلات زودگذر مبدل به « حيات معقول » گردد كه هم بتواند وجود خويشتن را تفسير و از استعدادهاى خدا داديش برخوردار گردد و هم بتواند شعاع حكمت خود را فرا راه كاروانيان گمشده در بيابانهاى جهل و فقر و خود خواهى بگيرد . و چه رحمتى بالاتر از آنكه دعوت به رشد و كمال شود ، طعم آنرا بچشد و به آن نزديك شود و يك مربى رشد يافتهاى پيدا كند و مراحل انسانيت را يكى پس از ديگرى طى نمايد
قطع اين مرحله بىهمرهى خضر مكن
ظلماتست بترس از خطر گمراهى
احتمال دوم اينكه جمله انشائيه بوده و دعا در حق كسانى باشد كه براى تحصيل صفات مزبور بكوشند و آنها را بدست بياورند .
مباحث مربوط به حكمت و رشد و كمال و مربيان سازنده در تفسير
-----------
( 1 ) مريم آيه 12 .
-----------
( 2 ) الانعام آيه 89 .
[ 199 ]
خطبههاى آينده مشروحا مطرح خواهد گشت . 6 ، 7 ، 8 ، 9 ، 10 ، 11 ، 12 ، 13 ، 14 ، 15 ، 16 ، 17 ، 18 ، 19 ، 20 ، 21 راقب ربّه ، و خاف ذنبه ، قدّم خالصا و عمل صالحا اكتسب مذخورا و اجتنب محذورا . . . ( پروردگارش را در نظر گرفت و از گناهش در هراس افتاد . با اخلاص در عمل و نيت پيش رفت و عمل صالح انجام داد و ذخيره سودمند اندوخت و از امور ممنوعه اجتناب ورزيد )