مطلب يكم
نشستن در زير درخت بسيار پرشاخ و برگ خلقت و تماشاى جويبار گذران عمر ، هر چند هم لذت بخش باشد ، نميتواند اثر اساسى در حيات آدمى بوجود بياورد ، اگرچه براى تصفيه ذهن از خس و خاشاك حوادث و تمايلاتى كه مانع از درك جريان عمر ميباشد ، سودمند است يعنى آدمى ميتواند با تماشاى جريان جويبارها و حتى قطار بلندى كه سوت زنان در حركت است و حركت كاروانى منظم با زنگهاى پرطنين طبيعى و عبور ابرها و غير ذلك اشاراتى از گذشت زمان را دريابد
بنشين بر لب جوى و گذر عمر ببين
كاين اشارت ز جهان گذران ما را بس
و اين گونه درك گذشت زمان كه از تحول زنجيرى رويدادهاى عينى در ذهن بوجود ميآيد ، بسيار عالىتر و مفيدتر از نشستن و چشم دوختن به عقربكهاى ثانيه شمار و دقيقه شمار و ساعت شمار ساعتى است كه با دست خود بشر براى نماياندن واحدهاى قراردادى مأخوذ از كيفيت حركت منظومه شمسى كه امتداد زمان مجرد را در ذهن ما منعكس ميسازد ، يا ذهن ما آنرا بوجود ميآورد . تماشاى برچيده شدن تدريجى نور آفتاب از قلههاى كوه و گسترش تدريجى مهتاب زيبا در آن قلهها و جريان زيباى جويبارها و آبشارها انعكاس عينىترى را از گذشت زمان در درون ما بوجود ميآورد ، تا تك تك يكنواخت ساعت و صداى زنگهائى كه در فاصلههاى معين مثلا شصت دقيقه ( يكساعت ) نواخته ميشود . براى همين سودمند بودن نظاره بر حركات و جريان نمودهاى طبيعت است كه امير المؤمنين ( عليه السلام ) تأكيد به نگرش در عبور قافله بشرى مينمايد كه پيش از ما و پيش از هزاران سال يك چند كم و بيش در زير ستارگان اين سپهر لاجوردين زيستند و براه خود رفتند .