اگر لحظهها پشت سر هم از آينده ميرسند و بدون توقف بگذشته ميخزند ،
آينده هر اندازه هم كه طولانى و ممتد بوده باشد ، پايانش نزديك است
آرى چنين است كه لحظهها با پيوستگى شگفت انگيز و بدون انقطاع پشت سر هم از آينده ميرسند و بى آنكه در ديدگاه ما كمترين توقفى داشته باشند ، رهسپار گذشته مىشوند . و اينكه گذشت زمان براى ما طولانى جلوه مىكند ، بدان جهت است كه ما خود را در هر موقعيتى كه از زندگانى قرار گرفته باشيم نمىتوانيم يا نمىخواهيم از قيد و بند لحظات گذران زمان آزاد نموده و از ديدگاه بالاترى به زمان و گذشت آن بنگريم . بهمين جهت است كه زندگى براى انسان آگاه از آغاز و انجام آن ، حقيقتى روياروى جلوه نموده و مىتواند محاسبات عالىترى درباره اين حقيقت طرح شده در برابر ديدگان خود انجام بدهد ، بخلاف كسانى كه مانند يك گياه يا يك درخت روئيده شده در كنار جويبار قرار گرفته كه نه از منبع آن اطلاعى دارد و نه آگاهى به انجام و محصول آن
[ 17 ]
يكى از آثار روانى گذشت زمان براى مغزهاى نا آگاه ، بروز حالتى شبيه به خواب در انسان است ، لذا در بعضى از احاديث آمده است كه :
النّاس نيام فإذا ماتوا انتبهوا ( مردم در خواب فرو رفتهاند و موقعى كه مرگ به سراغشان بيايد بيدار مىشوند ) .
يكى از اساسىترين محاسباتى كه انسان آگاه از آغاز و انجام زندگى دارا مىباشد ، درك واقعى زمانى است كه مدت عمرش را تشكيل ميدهد ،
اين انسان چنانكه گفتيم : گياه يا درخت روئيده شده در كنار جويبار نيست ،
بلكه انسانى است كه به جويبار اشراف و احاطه دارد و با علم به پايان آن كه نوعى علم شهوديست ، گويى طناب متحرك تدريجى زمان از رويدادهاى زندگى او كشيده شده و يك حقيقت معلوم در برابر ديدگان او قرار ميگيرد .
براى چنين شخصى برهههاى حقيقى و قراردادى زمان كه كشش طولانى نشان ميدهند ، مفهومى ندارد ، مگر از نظر انعكاس در سطح خودآگاه ذهن . 17 ، 18 ، 19 و أنّ قادما يقدم بالفوز او الشّقوة لمستحقّ لأفضل العدّة فتزوّدوا فى الدّنيا من الدّنيا ما تحرزون به انفسكم غدا و آن سرنوشت نهائى كه يا رستگارى با خود خواهد آورد و يا تباهى و شقاوت را ، سزاوار آماده كردن بهترين وسائل براى سعادت است . پس در اين زندگانى آنچه را كه بوسيله آن در فرداى اين روزهاى زودگذر نفس خود را به موقعيت مطلوب موفق خواهيد نمود بدست بياوريد .