از خورشيد زندگى در راه كمال برخوردار شويد كه مرگ بر همه شما سايه افكنده است
اولين جمله اين خطبه با دستور به تقوى شروع شده است . بحث مشروح درباره تقوى با خواست خداوندى در توصيف متقين كه امير المؤمنين عليه السلام به همام فرموده است ، خواهد آمد . در جملات بعدى مردم را به انقراض حيات و به پايان رسيدن و خاموش گشتن شعله فروزان زندگى آگاه ميسازد . و ميدانيم
[ 8 ]
كه اين تنبيه و هشدار تنها براى فرا رسيدن مرگ كه همه مردم آنرا ميدانند نيست ،
زيرا چنين تنبيه و هشدار شبيه به توضيح واضحات است كه بر كسى پوشيده نيست ، بلكه منظور اصلى آگاه كردن مردم به ضرورت دريافت واقعى زندگى است كه با آتش نادانىها و انحرافات خاكستر ميشود و بر باد فنا ميرود . دليل اين مدعا همه آن آيات قرآنى و جملات نهج البلاغه است كه با اشكال و بيانات مختلف فرا رسيدن مرگ را گوشزد مينمايد و ضمنا لزوم اصلاح زندگى را تذكر ميدهد . بعبارت ديگر محصول اينگونه آيات و جملات اينست كه چون پديده مرگ بسراغ شما خواهد آمد ، و اين مرگ مانند پلى است كه شما را به صحنه ابديت وارد نموده حساب محصول حيات را پيش روى شما خواهد گذاشت ،
لذا بايد اين زندگى را بعنوان يك سرمايه بسيار ارزنده تلقى نموده و با بهره بردارى از عقل و وجدان ، زندگى را براى حيات ابدى آماده ساخت . 7 ، 8 و كونوا قوما صيح بهم فانتبهوا و علموا أنّ الدّنيا ليست لهم بدار فاستبدلوا ( شما اى مردم ، گروهى باشيد كه بر آنان فرياد زده شد و بيدار گشتند و يقين پيدا كردند كه دنيا براى آنان خانه پايدار نيست ، لذا دنيا را بر آخرت مبدل ساختند )