كه هر موتوری نسبت به موتور ديگر استقلال دارد ، و در حقيقت تاريخ راچند طبيعتی میدانند نه تك طبيعتی . ولی اگر تاريخ را چند موتوره و چندطبيعتی بدانيم تكليف تكامل و سير تكاملی تاريخ چه میشود ؟ امكان نداردچند موتور اصلی - كه هر كدام نوعی حركت ايجاد میكند و تاريخ را در جهتیمیخواهد براند - بر تاريخ حاكم باشد و تاريخ بتواند يك خط سير تكاملیمشخصی را طی كند مگر آنكه عوامل نامبرده را به منزله غرايز تاريخ به شمارآوريم و فوق همه اين غرايز برای تاريخ روحی قائل شويم كه آن روح بااستفاده از غرايز گوناگون تاريخ ، آن را در جهت تكاملی معين میراند و آنروح است كه هويت واقعی تاريخ را تشكيل میدهد . ولی اين تعبير ، بيانديگری است از تك طبيعتی تاريخ . طبيعت تاريخ همان است كه از آن بهروح تاريخ تعبير شد نه آن چيزها كه از آن به عنوان " غرايز تاريخ " يادگرديد . در عصر ما نظريهای پديد آمده كه طرفداران بسياری برای خود به دستآورده و به " ماترياليسم تاريخی " و يا ماترياليسم ديالكتيك تاريخیمعروف است . ماترياليسم تاريخی يعنی برداشتی اقتصادی از تاريخ وبرداشتی اقتصادی و تاريخی از انسان بدون برداشتی انسانی از اقتصاد و يااز تاريخ . به عبارت ديگر ، ماترياليسم تاريخی يعنی اينكه تاريخ ماهيتیمادی دارد و وجودی ديالكتيكی . ماهيت مادی دارد يعنی اساس همه حركات وجنبشها و نمودها و تجليات تاريخی هر جامعه سازمان اقتصادی آن جامعه است، يعنی نيروهای توليد مادی آن جامعه و روابط توليدی آن جامعه و مجموعاوضع توليد و روابط توليدی است كه به همه نمودهای معنوی |