يك عبارت ميان تهی مجرد و گزافه مبدل ساخته است ( 1 ) . وضع اقتصادیپايه است ، اما عنصرهای ديگر روبنا . شكل سياسی پيكار طبقاتی و نتايج آن( تشكيلاتی كه پس از غلبه پيروزمند برقرار میشود ) ، شكلهای حقوقی و حتیبازتاب اين پيكارهای واقعی در مغز شركت كنندگان در آن ، نظريههای سياسی، حقوقی ، فلسفی ، فرايافتهای مذهبی و تحول بعدی آنها به دستگاههای جزمیبه همين سان روی جريان پيكارهای تاريخی تأثير و در بسياری از حالات بهطور جدی شكل آن را تعيين میكنند . تمام اين عاملها با هم در كنش وواكنشاند و ميان آنها جنبش اقتصادی در ميان تودهای بیپايان از تضادهاراه خود را به سان يك ضرورت میگشايد " ( 2 ) . عجبا ! اگر نظريه " عامل اقتصادی تنها عامل تعيين كننده است " يكعبارت ميان تهی مجرد و گزافه است ، اين عبارت را غير از ماركس كسینگفته است . بعلاوه اگر عوامل باصطلاح روبنايی " در بسياری از حالات بهطور جدی شكل پيكارهای تاريخی را تعيين میكنند " ، پس تعيين كنندگی درانحصار عوامل اقتصادی نيست . پس ديگر چه جايی برای اين میماند كهبگوييم " جنبش اقتصادی در ميان توده بی پايان تضادها راه خود را به سانيك ضرورت میگشايد " ؟ عجبتر اين است كه جناب انگلس در همين نامه قسمتی از مسؤوليت ايناشتباه ( و به قول خود او " مسخ " را بر عهده خودش پاورقی : . 1 مؤلف كتاب در اينجا يك پرانتز اضافه میكند كه : ( يك تجديد نظرصاف و ساده ! ) . . 2 تجديدنظر طلبی . . . ، ص 281 و . 282 |