كه يك واقعيت عينی تغيير مرحله نمیدهد ، بلكه آن واقعيت معدوم يامنسوخ و واقعيتی ديگر مغاير با آن جانشين آن میشود . مثلا كودك كه بزرگمیشود واقعا يك رشد و تكامل حقيقی صورت گرفته است ، اما اگر معلمی دركلاسی تدريس كند و بعد به جای او معلمی ديگر از او باسوادتر و كارآراتربيايد تدريس كند ، در اينجا وضع معلمی كلاس تكامل پيدا كرده اما اينتكامل ، تكامل مجازی است . تكامل انسان در جريان ابزارسازی تكامل حقيقیاست ، واقعا انسان از نظر روحی رشد و نمو میكند و تكامل میيابد ، اماتكامل صنعت - از قبيل تكامل اتومبيل كه هر سال مدل جديدتر و كاملتر ومجهزتر به بازار میآيد - تكامل مجازی است ، يعنی واقعا يك واقعيت عينیاز مرحله دانی به مرحله عالی پا نگذاشته است ، اتومبيل سال گذشته امسالمجهزتر نشده است ، بلكه معدوم و منسوخ و از صحنه خارج شده و جای آناتومبيلهای ديگری آمده است . به عبارت ديگر ، فرد " ناقص " از بينرفته و فردی ديگر " كامل " به جای آن نشسته ، نه اينكه يك فرد در دوزمان از مرحله نقص به مرحله كمال انتقال يافته است . آنجا كه يك تكاملحقيقی و يك تكامل مجازی دوش به دوش يكديگر قرار دارند ، بديهی است كهتكامل حقيقی اصل است و تكامل مجازی فرع . تازه اين در مورد علوم فنی است . در علوم ديگر از قبيل پزشكی ،روانشناسی ، جامعهشناسی ، منطق ، فلسفه ، رياضيات ، به هيچوجه نمیتواناين نوع وابستگی يعنی وابستگی يكطرفه را تأييد كرد . رشد علوم به هماناندازه و يا كمتر به وضع مادی و اقتصادی وابسته است كه وضع مادی واقتصادی به رشد علوم . همانطور كه |