نظر اعتقادی يا اخلاقی يا عملی تأييد و تأكيد میكند ، استثمار شدگی است .وجدان انسان طبعا و جبرا تابع وضع زندگی مادی اوست ، بدون تغيير در وضعزندگی مادی امكان ندارد وضع روحی و نفسانی و اخلاقی مردمی تغيير كند ، ازاين رو قرآن مبارزات اجتماعی را در شكل مبارزه طبقاتی صحيح و بنيادیمیشمارد ، يعنی برای مبارزه اجتماعی نسبت به مبارزه اعتقادی يا اخلاقیاولويت و اصالت قائل است . از نظر قرآن كافران ، منافقان ، مشركان ،فاسدان ، فاسقان ، ظالمان از ميان گروههايی برمیخيزند كه قرآن آنان را "مترف " " مسرف " ، " ملا " ، " ملوك " ، " مستكبر " و امثالاينها میخواند . امكان ندارد اين گروهها از طبقه مقابل برخيزند ،همچنانكه پيامبران ، رسولان ، امامان ، صديقان ، شهيدان ، مجاهدان ،مهاجران ، مؤمنان از طبقه مستضعف برمیخيزند و امكان ندارد از طبقه مقابلبرخيزند . پس استكبار و استضعاف است كه وجدان اجتماعی میسازد ،استكبار و استضعاف است كه جهتگيری میدهد . همه شؤون ديگر ، " مظاهر" و " تجليات " استضعافگری و استضعافشدگی است . قرآن نه تنهاگروههای نامبرده را مظاهر و جلوهگاههای دو قطب اصلی مستكبر و مستضعفمیشمارد ، به يك سلسله صفات و ملكات خوب از قبيل صداقت ، عفاف ،اخلاص ، عبادت ، بصيرت ، رأفت ، رحمت ، فتوت ، خشوع ، انفاق ، ايثار، خشيت ، فروتنی و به يك سلسله صفات بد از قبيل كذب ، خيانت ، فجور، ريا ، هواپرستی ، كوردلی ، قساوت ، بخل ، تكبر و غيره اشاره كرده است. دسته اول را يكجا صفات استضعاف شدگان و دسته دوم را صفات استضعافگران دانسته است . پس استضعافگری و استضعاف شدگی نه تنهاخاستگاه |