گفته میشود " روشنفكری " ، " اصلاح طلبی " ، " انقلابی شدن " جنبه "خود انگيختگی " دارد ، يعنی محروميت طبقاتی است كه خود به خود الهامبخش روشنفكری و اصلاح طلبی و انقلابی شدن است نه عوامل بيرونی تعليم وتربيتی و غيره ، و لااقل زمينه اصلی اين امور را موضع طبقاتی به طور خودبه خود میسازد ، حداكثر نقش ايدئولوژی و راهنمايی و ساير عملياتروشنفكرانه اين است كه تضاد طبقاتی و در حقيقت موضع طبقاتی طبقه محرومرا وارد خودآگاهی او نمايد و بس ، و به تعبير خود حضرات " طبقه فینفسه" را يعنی طبقهای كه در ذات خود طبقه خاص است تبديل به " طبقه لنفسه" يعنی طبقهای كه علاوه بر آن ، آگاهی طبقاتی هم دارد بنمايد . عليهذاتنها اهرم فكری كه میتواند در جامعه طبقاتی طبقهای را به جنبش درآورد |