يكديگر ، ماهيت ، خواص و آثار خود را از دست میدهند و در وجود "مركب " حل میشوند . انسانها در زندگی اجتماعی هرگز به اين گونه در يكديگر ادغام نمیشوند ودر جامعه به عنوان " انسان الكل " حل نمیگردند . پس جامعه وجود اصيل وعينی و حقيقی ندارد ، وجود اعتباری و انتزاعی دارد ، آنچه وجود اصيل وعينی و حقيقی دارد فرد است و بس . پس در عين اينكه زندگی انسانی درجامعه شكل و ماهيت اجتماعی دارد ، افراد اجتماع به صورت يك مركبحقيقی به نام جامعه درنمیآيند . ب . جامعه مركب حقيقی همانند مركبات طبيعی نيست ، اما مركب صناعیهست ، و مركب صناعی خود نوعی مركب حقيقی است هر چند مركب طبيعینيست ، مركب صناعی مانند يك ماشين كه يك دستگاه مرتبط الاجزاء است .در مركب طبيعی اجزاء ، هم هويت خود را از دست میدهند و در " كل " حلمیگردند و همبالتبع و بالجبر استقلال اثر خود را ، اما در مركب صناعی ،اجزاء هويت خود را از دست نمیدهند ، ولی استقلال اثر خود را از دستمیدهند . اجزاء به گونهای خاص با يكديگر مربوط میشوند و آثارشان نيز بايكديگر پيوستگی پيدا میكنند و در نتيجه آثاری بروز میكند كه عين مجموعاثر اجزاء در حال استقلال نيست . مثلا يك اتومبيل اشياء و يا اشخاص رابا سرعت معين از محلی به محل ديگر منتقل میكند ، در حالی كه اين اثر نهبه جزئی خاص تعلق دارد و نه مجموعه آثار اجزاء در حال استقلال و عدمارتباط است . در تركيب ماشين همكاری و ارتباط و پيوستگی جبری ميان اجزاهست ، ولی محو هويت اجزاء در |