لذت و درد انسان است و سعادت و شقاوتشان عين سعادت و شقاوت انساناست ، اين طور به بحث خود ادامه میدهد : " قرآن در داوریاش درباره امتها و جامعههايی كه به علل تعصبات مذهبیيا ملی تفكر جمعی يگانهای داشتهاند ، اينچنين داوری نموده است كه طبقاتو نسلهای بعدی را به اعمال نسلهای قبلی مورد مؤاخذه قرار میدهد و حاضرانرا به اعمال غايبان و گذشتگان مورد عتاب و ملامت قرار میدهد ، و درموردی كه مردمی تفكر جمعی و روحيه جمعی داشته باشند داوری حق جز ايننمیتواند باشد " ( 1 ) . جامعه و سنت جامعه اگر وجود حقيقی داشته باشد ، قهرا قوانين و سنن مخصوص به خوددارد . اگر درباره ماهيت جامعه كه هماكنون بحث كرديم نظريه اول رابپذيريم و منكر وجود عينی جامعه شويم ، قهرا جامعه را فاقد سنت و قانوندانستهايم . و اگر نظريه دوم را بپذيريم و تركيب جامعه را از نوع تركيبصناعی و ماشينی بدانيم ، جامعه قانون و سنت دارد ولی همه قوانين و سنتشدر رابطه علی و معلولی و مكانيكی اجزاء و تأثير مكانيكی بخشهای جامعه دريكديگر خلاصه میشود بدون اينكه در جامعه نشانهای از نوع حيات و زندگی وآثار مخصوص ديده شود . و اگر نظريه سوم را بپذيريم ، اولا جامعه به حكماينكه خود از نوعی حيات مستقل از حيات فردی برخوردار است - هر چند اينحيات جمعی وجود جدايی ندارد و در افراد پراكنده شده و .پاورقی : . 1 الميزان : ج / 4 ص . 112 |