تقسيمات و قطب بنديهای اجتماعی جامعه در عين اينكه از نوعی وحدت برخوردار است ، در درون خود بهگروهها و طبقات و اصناف مختلف و احيانا متضاد منقسم میگردد و يا لااقلبعضی جامعهها چنيناند ، و ممكن است جامعه در عين وحدت ، در درون خود بهقطبهای متخالف و احيانا متضاد منقسم گردد . پس جامعه وحدتی دارد در عينكثرت ، و كثرتی دارد در عين وحدت . به اصطلاح حكمای اسلامی ، بر جامعههانوعی وحدت در كثرت و كثرت در وحدت حكمفرماست . در فصلهای پيش سخناز وحدت جامعه بود كه چه نوع وحدتی است ، اكنون سخن از كثرت جامعهاست كه چگونه كثرتی است . در اينجا دو نظريه معروف وجود دارد : يكی نظريه مبتنی بر ماديتتاريخی و تضاد ديالكتيكی . بنابراين نظريه - كه بعدها دربارهاش سخنخواهيم گفت - اين جهت تابع اصل مالكيت است . |