جنبش تودهای ناشی شود " ( 1 ) . اينان نمیتوانند تصور كنند كه اگر يكفرهنگ ، يك مكتب ، يك ايدئولوژی خاستگاه الهی داشته باشد و مخاطبشانسان ، و در حقيقت فطرت انسانی انسان باشد و پيامش جامع و كلی باشد وجهتگيریاش به سوی عدالت و مساوات و برابری و پاكی و معنويت و محبتو احسان و مبارزه با ظلم باشد ، بتواند جنبشی عظيم به وجود آورد و انقلابیعميق بر پا نمايد اما انقلابی الهی و انسانی كه در آن شور الهی ، نشاطمعنوی ، جذبه خدايی و ارزشهای انسانی موج زند ، آنچنانكه نمونهاش رامكرر در تاريخ مشاهده كردهايم و انقلاب اسلامی نمونه روشن آن است .اين روشنفكران نمیتوانند تصور كنند كه برای متعهد و مسؤول بودن وبیطرف و بیتفاوت نبودن يك فرهنگ ، ضرورتی نيست كه خاستگاه آن فرهنگطبقه محروم و غارت شده باشد ، پنداشتهاند كه يك فرهنگ جامع لزومابیطرف و بیتفاوت هم هست ، نتوانستهاند تصور كنند كه يك مكتب جامع وفرهنگ جامع اگر خاستگاه خدايی داشته باشد و مخاطبش انسان ، يعنی فطرتانسانی انسان باشد ، محال است كه بیطرف و بیتفاوت و غير متعهد و غيرمسؤول باشد . آنچه تعهد و مسؤوليت میآفريند ، وابستگی به طبقه محرومنيست ، وابستگی به خدا و وجدان انسانيت است . اين يك ريشه اصلی اشتباه اين آقايان كه در رابطه اسلام با انقلاب دچارآن شدهاند . ريشه اصلی ديگر اين اشتباه را در رابطه اسلام با پاورقی : . 1 ماركس و ماركسيسم ، ص . 39 |