انسان و اراده انسان حكمفرما باشد . در مسائل قانونمندی و كليت داشتن مسائل تاريخی اشكال ديگری هست و آناينكه از مطالعه حوادث و وقايع تاريخی روشن میشود كه مسير تاريخ رااحيانا يك سلسله حوادث جزئی تصادفی تغيير داده است . البته مقصود ازحوادث تصادفی - برخلا ف تصور بعضی از افراد ناوارد - حوادث بدون عليتنيست ، بلكه مقصود حوادثی است كه از يك علت عام و كلی ناشی نشده استو از اين رو ضابطه كلی ندارد . اگر حوادثی كه ضابطه كلی ندارد ، نقشمؤثر در حركتهای تاريخی داشته باشند ، تاريخ خالی از هر نوع قاعده وقانون و سنت و جريان مشخص خواهد بوده ، ضربالمثل حوادث تاريخی تصادفیكه در مسير تاريخ مؤثر بوده ، " بينی كلئوپاترا ) ) ملكه معروف مصراست . در جهان حوادث جزئی و اتفاقی كه مسير جريانهای تاريخ را عوضكرده ، و به قول معروف " از نسيمی دفتر ايام بر هم خورده است " ،فراوان است . " ادوارد هالت كار " در كتاب تاريخ چيست ؟ میگويد : " منشأ ديگر حمله ( به جبر تاريخ ) معمای مشهور " بينی كلئوپاترا "است . اين همان نظريهای است كه تاريخ را با بيش و كم ، فصلی از اعراض، يك سلسله حوادث ناشی از رويدادهای اتفاقی ، و منتسب به تصادفیترينعلل میداند : نتيجه جنگ اكتيوم مربوط به عللی كه مورخان عموما مسلممیپندارند نبوده بلكه ناشی از شيفتگی آنتونی نسبت به كلئوپاترا بود ،زمانی كه بايزيد در اثر بيماری نقرس از پيشروی در اروپای مركزی بازايستاد ، گيبون نوشت كه " غلبه خلطی قليل بر مزاج فردی از افراد بشرممكن است بدبختی ملتهايی را |