و مقابله با مسير تاريخ خواهد بود . . . اقدام كردن در جهت سازگار بااين دادهها به معنای حركت در جهت تاريخ و قرار گرفتن در مسير تاريخاست ، اما اين سؤال مطرح خواهد شد كه آزادی چه میشود ؟ مكتب ماركسپاسخ میدهد كه آزادی عبارت خواهد بود از آگاهی يافتن فرد به ضرورتتاريخی و به مسير جمعی كه وی به سوی آن كشانيده میشود " ( 1 ) .بديهی است كه اين گفتهها مشكلی را حل نمیكند . سخن در رابطه انسان باشرايط تاريخی است كه آيا انسان حاكم بر شرايط تاريخی است و میتواند بهآنها جهت بدهد و يا جهت آنها را تغيير دهد يا نه ؟ اگر انسان قادرنيست كه به تاريخ جهت بدهد و يا جهت تاريخ را تغيير دهد ، پس قهرااگر خودش در جهت تاريخ قرار گيرد میتواند به بقای خود ادامه دهد و بلكهتكامل يابد ، و اگر در خلاف جهت تاريخ قرار گيرد قهرا نابود میشود .اكنون اين پرسش مطرح است كه آيا انسان در قرار گرفتن و قرار نگرفتن درجهت تاريخ آزاد است يا مجبور ؟ و آيا بنابراصل تقدم جامعه بر فرد واينكه وجدان و شعور و احساس فرد يكسره ساخته شرايط اجتماعی و تاريخ ،مخصوصا شرايط اقتصادی است جايی برای آزادی باقی میماند ؟ وانگهی "آزادی همان آگاهی به ضرورت است " يعنی چه ؟ آيا فردی كه در يك سيلبنيان كن قرار گرفته و آگاهی كامل دارد كه ساعتی بعد سيل او را تا اعماقدريا فرو خواهد برد و يا فردی كه از قلهای بلند پرت شده و آگاهی دارد كهبه حكم ضرورت قانون ثقل پاورقی : . 1 همان مأخذ ، ص 37 و . 38 |