آنچه رايج و معمول است اساسا آيه استضعاف هيچ اصل كلی بيان نكرده تا درمقام مقايسه با آياتی كه در اين زمينه آمده نيازی به تفسير و توضيح واحيانا مشروط شدن داشته باشد . اين آيه مرتبط است به آيه پيش و آيه بعداز خودش . با توجه به آن دو آيه روشن میشود كه اين آيه در مقام بيان اصلكلی به گونهای كه به آن استدلال شده نيست . پس بحث ما درباره اين آيهدر دو قسمت است : در قسمت اول فرض بر اين است كه اين آيه را از دوآيه قبل و بعدش جدا كرده و از آن يك اصل كلی تاريخی استفاده كردهايم وآن را با آيات ديگری كه اصلی تاريخی برخلاف اصل مستفاد از اين آيه بيانمیكنند مقايسه میكنيم تا ببينيم از مجموع چه به دست میآيد ، و در قسمتدوم بحث در اين است كه اين آيه اساسا در مقام بيان اصل كلی تاريخی بهگونهای كه به آن استدلال شده نيست . اما قسمت اول : در آياتی چند از قرآن سرانجام و سرنوشت تاريخ و ضمنامسير و بستر تكامل تاريخ به صورت پيروزی ايمان بر بیايمانی ، پيروزیتقوا بر بیبندوباری ، پيروزی صلاح بر فساد ، پيروزی عمل صالح و خداپسند برعمل ناشايسته بيان شده است . در سوره نور آيه 55 چنين میخوانيم :« وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم فی الارضكما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذی ارتضی لهم وليبدلنهم من بعد خوفهم أمنا يعبدوننی لا يشركون بی شيئا ». در اين آيه كسانی كه به آنها وعده و نويد پيروزی نهايی و |