اصيل است ، شخصيت فطری روانی انسان بر شخصيت اجتماعی او تقدم دارد .قرآن به حكم اينكه به اصالت فطرت قائل است و در درون هر انسانی ،حتی انسانهای مسخ شدهای مانند فرعون ، يك انسان بالفطره كه دربند كشيدهشده سراغ دارد ، برای مسخ شدهترين انسانها امكان جنبش در جهت حق وحقيقت ، ولو امكانی ضعيف ، قائل است ، از اين رو پيامبران خدا مأمورندكه در درجه اول به پند و اندرز ستمگران بپردازند كه شايد انسان فطریدربند كشيده شده در درون خود آنها را آزاد سازند و شخصيت فطری آنها راعليه شخصيت پليد اجتماعی آنها برانگيزند ، و میدانيم كه در مواردفراوانی اين موفقيت دست داده شده است كه نامش " توبه " است .موسی در اولين مرحله رسالتش مأموريت میيابد كه به سراغ فرعون برود وبه تذكر و بيداری فطرت او بپردازد و اگر مفيد واقع نشد با او بستيزد .از نظر موسی ، فرعون انسانی را در درون خود اسير كرده و به بند كشيده وانسانهايی را در بيرون . موسی در درجه اول میرود اسير درونی فرعون راعليه فرعون بشوراند و در حقيقت میرود فرعون فطری را كه يك انسان ،ولااقل نيمه باقيمانده يك انسان است ، عليه فرعون اجتماعی - يعنی فرعونساخته شده در اجتماع - برانگيزاند - ( « اذهب الی فرعون انه طغی 0 فقلهل لك الی أن تزكی 0 و أهديك الی ربك فتخشی ») ( 1 ) . قرآن برای هدايت ، ارشاد ، تذكر ، موعظه ، برهان ، استدلال پاورقی : . 1 نازعات / 17 - 19 ، ايضا طه / 44 و . 45 |