دستگاهها ) ، " مستكبرين " ، " مسرفين " و " مترفين " و قطب ديگررا با عناوين " مستضعفين " ( ضعيف و ذليل قرار داده شدهها ) ، " ناس" ( تودهها ) ، " ذريه " ( كوچكها و به چشم نياها ، نقطه مقابل ملا ) ،" اراذل " ، " ارذلون " ( اوباشها ، بیسروپاها ) ( 1 ) ياد میكند واين دو قطب را در مقابل هم قرار میدهد ، و از طرف ديگر نوعی حالتدوقطبی در جامعه براساس مفاهيم معنوی طرح میكند كه يك قطب آن كافران ،مشركان ، منافقان ، فاسقان ، مفسدان میباشند و قطب ديگر مؤمنان ، موحدان، متقيان ، صالحان ، مصلحان ، مجاهدان ، شهيداناند . اگر در محتوای آيات قرآنی كه دو قطب مادی و دو قطب معنوی را طرحكرده دقت كنيم ، نوعی تطابق ميان قطب اول مادی و قطب اول معنوی وهمچنين نوعی تطابق ميان قطب دوم مادی و قطب دوم معنوی وجود دارد ، يعنیكافران ، مشركان ، منافقان و فاسقان همان ملا و مستكبران و مسرفان ومترفان و طاغوتها هستند نه گروهی ديگر و نه گروهی مركب از اينها و ازافراد ديگر ، مؤمنان ، موحدان ، صالحان و مجاهدان همان مستضعفان ، فقرا ،مساكين ، بردگان ، مظلومان و محروماناند ، نه گروهی ديگر و يا گروهیمركب از اينها و از افراد ديگر . پس مجموعا جامعه دو قطب بيشتر ندارد: قطب برخوردار و ستمگر و استثمارگر كه جمع كافران را تشكيل میدهند ، وگروه مستضعفان كه جمع مؤمنان را تشكيل میدهند . و اين به روشنی میرساندكه تقسيم جامعه به استضعافگر و استضعاف شده است كه پاورقی : . 1 اين تعبير را قرآن از زبان خودش نمیگويد ، از زبان مخالفان نقلمیكند . |