ماركس در مورد ويژگی دوم گفته است : " كارگر به دو معنی آزاد است : آزاد برای فروش نيروی كار خود ، وآزاد از هرگونه مالكيت " . و برای ويژگی سوم در بيانيه گفته است : " رشد صنعت تنها تعداد پرولتاريا را افزون نمیسازد ، علاوه بر آن ،آنها را به صورت تودهای چشمگير متمركز میكند . نيروی پرولترها افزايشمیيابد و خودشان به نيروی خويش آگاه میگردند " ( 1 ) . اصل فوقالذكر را میتوان به نام " اصل تطابق ميان پايگاه ايدئولوژی وپايگاه طبقاتی و اجتماعی " ناميد . بنابراين اصل هر طبقه نوعی فكر ،انديشه ، اخلاق ، فلسفه ، هنر ، شعر ، ادب و غيره را توليد میكند كه وضعزندگی و معاش و منافع او ايجاب میكند . همچنانكه میتوان اين اصل را "اصل تطابق ميان خاستگاه هر فكر و انديشه و جهت آن فكر و انديشه " نامنهاد . يعنی هر فكر و هر انديشه و هر سيستم اخلاقی يا مذهبی از ميان هرطبقهای كه برخاسته باشد در جهت منافع همان طبقه است ، محال است كه يكسيستم فكری از ميان يك طبقهای در جهت خير و صلاح و سود طبقهای ديگربرخيزد و يا از ميان طبقهای در جهت خير و صلاح انسانيت برخيزد و هيچجهتگيری خاص طبقاتی نداشته باشد . فكر و انديشه آنگاه جنبه اومانيستی وانسانی و ماورای طبقاتی پيدا میكند كه تكامل ابزار توليد ايجاب كند نفیهمه طبقات را ، يعنی با نفی تضاد پايگاه پاورقی : . 1 همان مأخذ ، ص . 357 |