تخيلی و عدالتخواهيهای آرزويی است ، زيرا قوانين ديناميكی علیرغم اينكهاز دسترستغيير و تبديل خارج است ، از يك مزيت برخوردار است و آنمزيت پيش بينی است . در پرتو جامعهشناسی علمی و سوسياليسم علمی میتوانوضع هر جامعه را بررسی كرد كه در چه مرحلهای است و آينده آن جامعه راپيش بينی كرد و در نتيجه میتوان فهميد كه كودك سوسياليسم در رحم هرجامعهای در چه مرحله است و در هر مرحلهای همان را انتظار داشت كه بايد، و انتظارهای بيجا را كنار گذاشت . از يك جامعهای كه هنوز در مرحلهفئوداليسم است انتظار انتقال به سوسياليسم را نبايد داشت ، همچنانكه درانتظار تولد فوری يك جنين چهارماهه نبايد نشست . ماركسيسم كوشش دارد مراحل طبيعی ديناميكی جامعهها را بشناسد و معرفیكند و قوانين جبری تحول جامعهها را از هر دورهای به دوره ديگر كشف نمايد. از نظر ماركسيسم جامعهها چهار مرحله كلی را طی كرده تا به سوسياليسمرسيده يا خواهند رسيد : دوره اشتراك اوليه ، دوره بردگی ، دورهسرمايهداری ، دوره سوسياليسم . احيانا به جای چهار دوره ، پنج دوره ياشش دوره و يا هفت دوره ذكر میشود ، يعنی هر يك از دورههای بردگی ،سرمايهداری ، سوسياليسم به دو دوره قابل تقسيم است . . 3 هر دوره تاريخی با دوره ديگر از نظر ماهيت و نوعيت مختلف است .همان طور كه از نظر زيستی ، جانوران از نوعی به نوعی ديگر متبدل میشوند وتغيير ماهيت میدهند ، دورانهای تاريخی نيز همين طور است . از اين رو هردوران تاريخی قوانين ويژهای دارد ، |