میشود . بنابر اصل فطرت ، روان شناسی انسان بر جامعهشناسی او تقدم دارد ،جامعهشناسی ا نسان از روانشناسی او مايه میگيرد . بنابر اصل فطرت ،انسان در آغاز كه متولد میشود در عين اينكه بالفعل نه دركی دارد و نهتصوری و نه تصديقی و نه گرايشی انسانی ، در عين حال ، با ابعاد وجودیایعلاوه بر ابعاد حيوانی به دنيا میآيد . همان ابعاد است كه تدريجا يكسلسله تصورات و تصديقات انتزاعی ( و به تعبير منطقی و فلسفی " معقولاتثانيه " كه پايه اصلی تفكر انسانی است و بدون آنها هرگونه تفكر منطقیمحال است ، و يك سلسله گرايشهای علوی در انسان به وجود میآورد و همينابعاد است كه پايه اصلی شخصيت انسانی انسان به شمار میرود . مطابق نظريه مبنی بر تقدم جامعه شناسی انسان بر روان شناسی او ، انسانصرفا يك موجود " پذيرنده " است نه " پوينده " ، يك ماده خام استكه هر شكلی به او بدهند از نظرات او بیتفاوت است ، يك نوار خالی استكه هر آوازی در آن ضبط شود از نظر خود نوار عينا مانند آواز ديگری استكه در او ضبط شود . در درون اين ماده خام حركت به سوی شكل معين نيست كهاگر آن شكل به او داده شود ، " شكل خودش " به او داده شده و اگر شكلديگری به او داده شود ، او را از آنچه " بايد بشود " مسخ كرده باشند .در درون آن نوار تقاضای يك آواز معين نيست كه اگر آواز ديگری در او ضبطشود " بيگانگی " با حقيقت و ذات او داشته باشد . نسبت آن ماده باهمه شكلها و نسبت آن نوار با همه آوازها و نسبت آن ظرف با همه محتواهايكسان است . |