زمان ( ع ) كه ديگر مسئله امام معصوم حاضری كه مبسوط اليد باشد مطرحنيست يا اگر فرضا حوادث صدر اسلام پيش نمیآمد و اميرالمؤمنين خليفهمیشد و بعد امام حسن و بعد امام حسين تا زمان حضرت حجت و موجبی هم برایغيبت پيش نمیآمد ، بعد كه امام معصومی در ميان مردم نبود ، مسئلهحكومت مسئله ديگری میشد و آنوقت بايد گفت تكليف مسئله حكومت چيست ؟آيا حاكم حتما بايد فقيه جامع الشرايط باشد يا چنين چيزی لازم نيست . آياحاكم را مردم انتخاب بكنند ؟ و . . . بنابر اين ما نبايد مسئله امامت را از اول به صورت يك مسئله خيلیساده دنياوی يعنی حكومت مطرح كنيم بعد بگوئيم آيا از نظر اسلام حكومت ،استبدادی و تنصيصی است يا [ انتخابی ] ؟ و سپس بگوئيم چطور شده كه شيعهمیگويد حكومت بايد اينچنين باشد ؟ نه ، مسئله ، به اين شكل مطرح نيست .در شيعه امامت مطرح است . يك شأن امام حكومت است و البته با وجودامام معصوم جای حكومت كردن كس ديگری نيست همينطور كه با وجود پيغمبراكرم جای حكومت كردن كس ديگری نيست . و پيغمبر اكرم علی ( ع ) را برایامامت تعيين كرده است كه لازمه امامت حكومت كردن هم هست و گذشته ازاين ، در مواقعی به خود حكومت هم تصريح كرده ولی بر مبنای اينكه امامبعد از شما اوست . مسئله ولايت معنوی در جلسه پيش مطلبی را عرض كردم كه البته من خودم شخصا به آن اعتقاددارم و آنرا هم مطلب اساسی میدانم منتها اين مطلب شايد از اركان تشيعبه شمار نمیرود ، و آن اينكه آيا مقام پيغمبر اكرم فقط اين بود كهدستورات الهی ، اصول و فروع اسلام به |