رسل را به چه دليل اثبات میكنی ؟ امام در پاسخ خود تكيه كرد بر مسئلهتوحيد ، فرمود : « انا اثبتنا ان لنا خالقا صانعا متعاليا عنا و عن جميعما خلق و كان ذلك الصانع حكيما متعاليا لم يجز ان يشاهده خلقه و لايلامسوه فيباشرهم و يباشروه و يحاجهم و يحاجوه ثبت ان له سفراء فی خلقهيعبرون عنه الی خلقه و عباده و يدلونهم علی مصالحهم و منافعهم و ما بهبقائهم و فی تركه فنائهم فثبت الامرون و الناهون عن الحكيم العليم فیخلقه » . . . خلاصه اين كه ريشه اثبات انبياء و رسل ، خود اثبات خداست با صفات وشئونش . وقتی شناختيم كه ما خالق و صانعی داريم حكيم و متعالی از مايعنی ما نمیتوانيم با حواس و مداركی كه داريم با او در تماس مستقيمباشيم و او را شهود يا لمس كنيم يا با او محاجه و سؤال و جواب كنيم ،با توجه به اينكه ما نيازمنديم كه او ما را [ راهنمايی كند ] زيرا فقط اوكه حكيم است ، به مصالح و منافع واقعی ما آگاه است ، بنابراين بايد يكموجودی كه دارای دو جنبه است : از طرفی با خدا در تماس است يعنیمیتواند از او وحی تلقی كند و از طرف ديگر ما میتوانيم با او تماسبگيريم وجود داشته باشد و وجود چنين كسانی لازم و واجب میشود . آنگاه درباره اين افراد میفرمايد : « حكماء مودبين بالحكمة » خود اينهابايد حكيمانی باشند و به حكمت تأديب شده باشند . « مبعوثين بها » بهحكمت مبعوث شده باشند يعنی دعوتشان دعوت حكمت باشد « غير مشاركينللناس علی مشاركتهم لهم فی الخلق » در عين اينكه در خلقت با مردمشريكند ، در يك جهاتی بايد با مردم شريك نباشند ، يك جنبه علاوهای ،روح علاوهای بايد در آنها وجود داشته باشد . « مؤيدين من عند الحكيمالعليم بالحكمة » و مؤيد از ناحيه او باشند . « ثم ثبت » |