در اين آيه پيغمبر را دعوت میكند كه ابلاغ كن ، از يك طرف تهديدشمیكند و از طرف ديگر تشويق مینمايد يعنی تسليش میدهد . تهديدش میكندكه اگر اين موضوع ابلاغ نشود ، تمام رسالت تو بيهوده است و تسليش میدهدكه نترس ! خدا تو را از اين مردم نگهداری میكند : « و الله يعصمك منالناس ». در آيه : « اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم فرمود ديگر از كافران نترسيد . مسلما پيغمبر ( ص ) در درجه اول نبايد ازكافران بترسد ولی آيه : « يا ايها الرسول ». . . نشان میدهد كه پيغمبرنگرانی دارد . پس اين نگرانی از داخل مسلمين است . حالا من كار ندارم كهآنهايی كه از داخل مسلمين [ پذيرای اين موضوع يعنی جانشينی علی ( ع )نبودند ] كافر باطنی بودند يا نبودند ، بالاخره اين موضوع به گونهای بودكه آمادگی آنرا نداشتند و حاضر به پذيرش آن نبودند . شواهد تاريخی اتفاقا جريانهای تاريخی هم همين را حكايت میكند يعنی جامعه شناسیمسلمين را همينطور نشان میدهد . لهذا عمر گفت : ما كه علی را به خلافتانتخاب نكرديم ، حيطه علی الاسلام بود يعنی برای اسلام احتياط كرديم ، زيربارش نمیرفتند ، قبول نمیكردند . يا در جای ديگر كه با ابن عباس صحبتمیكرد به او گفت : قريش اين كار را صحيح نمیديد كه امامت در همانخاندانی باشد كه نبوت هم در همان خاندان بوده . يعنی گفت نبوت كه درخاندان بنیهاشم پيدا شد طبعا برای بنیهاشم ا متياز شد . قريش حساب كردكه اگر خلافت هم در اين خاندان باشد همه امتيازات از آن بنیهاشم میشود .از اين جهت بود كه قريش نسبت به اين مطلب كراهت داشت ابن عباس همجوابهای خيلی پختهای به او داد . آياتی را از |