غزوه تبوك در واقع لشكر كشی بود نه جنگ . بعد از غزوه مؤته بود كهاولين و آخرين جنگ ميان اعراب و روميها در زمان پيغمبر بود و در شمالمدينه رخ داد . مركز امپراطوری روم شرقی همين اسلامبول ( قسطنطينيه ) بودو سوريه هم دست نشانده و تحت الحمايه آنها بود روميها داشتند در سوريهخودشان را برای يك حمله به طرف مدينه آماده میكردند . پيغمبر اكرممصلحت چنين ديد كه يك لشكر كشی تا مرز روم بكند و اين كار را انجام داد( 1 ) . به قول سياسيون میخواست قدرت خودش را نشان بدهد كه ما آمادهايم . تامرز روم رفتند و بعد هم برگشتند . رسول اكرم در اين سفر علی ( ع ) را باخود نبرد و گذاشت در مدينه به عنوان جانشين خودش . علمای شيعه میگوينداين كار به اين دليل بود كه پيغمبر میدانست در آنجا جنگی رخ نمیدهد .علی ( ع ) از اينكه در مدينه ماند دلتنگ شد ، عرض كرد يا رسول الله !شما مرا اينجا میگذاريد در رديف زنها و بچهها و با خود نمیبريد ؟ فرمود: « اما ترضی ان تكون ( يا : انت ) منی بمنزله هارون من موسی الا انه لانبی بعدی » ( میخواست بگويد من تو را به عنوان جانشين خود گذاشتم نهاينكه تو را در مدينه رها كرده و رفته باشم ) يعنی هر نسبتی كه هارون بهموسی داشت تو با من داری به استثنای نبوت . ما وقتی به قرآن مراجعهمیكنيم تا ببينيم چه نسبتی ميان هارون و موسی هست میبينيم در يك جاقرآن پاورقی : 1 - ما در سال گذشته به خيبر رفتيم و هيچ نمیدانستيم كه بين مدينه تاخيبر و بين مدينه تا تبوك اينقدر فاصله است . از مدينه تا تبوك درجاده شوسه و مستقيم درست صد فرسخ يعنی ششصد كيلومتر است و شايد در آنجادههای قديم بيشتر هم بوده و از مدينه تا خيبر شصت فرسخ است . واقعاتعجب كرديم كه اين چه قدرت و همتی بوده است كه با وسائل آن روز اينراه را طی كردهاند . |