شيعه يا لااقل در زبان ائمه شيعه مطرح است ، غير از امامت به معنیایاست كه در زبان اهل تسنن مطرح است ، و غير از مسئله حكومت است كه درعصر ما زياد مطرح است . مسئله امامت اساسا مسئلهای است تالی تلو نبوتولی نه به اين معنی كه مقامش از هر نبوتی پائينتر است ، بلكه مقصوداينست كه چيزی كه است شبيه نبوت كه انبيای بزرگ اين را هم داشتهانديعنی نبوت را با امامت توأم داشتهاند . يك چنين حالت معنوی است .تكيهگاه سخن ائمه در اين زمينه مسئله انسان است به طور كلی . ما اولبايد درباره تصور خودمان درباره انسان تجديد نظری بكنيم تا اين مطلبروشن شود . انسان چگونه موجودی است ؟ میدانيد درباره انسان كه اساسا انسان چگونه موجودی است ، دو نوع نظراست . يكی اينكه انسان نيز مانند همه جانداران ديگر يك موجود صد در صدبه اصطلاح خاكی است يعنی مادی است ولی موجود مادیای كه در مسير تحولاتمادی ، آن حداكثری كه يك ماده میتوانسته است متكامل بشود ، تكامل پيداكرده است . حيات ، چه در گياهان و چه در درجه عاليترش حيوانات و چهدر درجه عاليتر از آن انسانها ، خود يك تجلی و پرتوی است از تكاملاتی كهماده در مسير خودش تدريجا پيدا كرده است . يعنی عنصر ديگری غير ازعناصر مادی در بافتمان وجود اين موجود دخالت ندارد . ( اينكه عنصرمیگوئيم ، به خاطر اينست كه تعبير ديگری نداريم ) . هر شگفتی كه در اينموجود هست ، از همين بافت مادی او سرچشمه میگيرد . قهرا روی اين حساببايد اولين انسان و اولين انسانهايی كه در دنيا آمدهاند ، پائينترينانسانها باشند و هر چه كه انسان رو به جلو آمده است متكاملتر شده باشدخواه اولين انسان را به |