تضاد واقعی طبقاتی در وجدان طبقات محروم و توده است و ديگر جامعه خودبخود و ديالكتيكی وار حركت میكند ؟ يا نه ، جامعه بيش از هر چيز نيازبه رهبری و هدايت و امامت دارد . لازمه جبری تضادها تكامل نيست . تكاملبدون هدايت و پيشوايی و رهنمايی و رهبری غير ميسر است . در جزوه " ازكجا آغاز كنيم ؟ " ( 1 ) صفحات آخر بحث مفصلی تحت عنوان مسئوليت ورسالت روشنفكر طرح كرده است و در صفحه 39 میگويد : " مسئوليت روشنفكربه طور خلاصه انتقال ناهنجاريهای درون جامعه به احساس و خود آگاهی مردمآن جامعه است ، ديگر جامعه خود حركتش را انجام خواهد داد " البته درچند سطر بعد جملههايی دارد كه ضد اين مطلب است ، نياز جامعه را بههدايت و راهنمايی تأييد میكند . [ و در حاشيه جزوه " از كجا آغاز كنيم ؟ " صفحه 39 استاد شهيد بااشاره به جملات ذكر شده مینويسد : ] چنين فرض شده كه روشنفكر مسئوليتیاز نظر رهبری جامعه ندارد ، تضاد و ديالكتيك خود راه خود را انتخابمیكند . وظيفه روشنفكر منعكس كردن تضادهاست و به عبارت ديگر برانگيختنطبقات محروم است عليه طبقات حاكم . و آنچه در چند سطر بعد میگويد : "و تعيين راه حل و ايدهآلهای مشترك برای جامعه و بخشيدن يك عشق و ايمانمشترك . . " . بر ضد اين مطلب است كه جامعه خود حركتش را انجاممیدهد . لازمه ديالكتيك و مثلث تز و آنتی تز و سنتز و تكامل جبری همانسخن اول است . سخن دوم بر ضد اصول مقبوله است . پاورقی : 1 - از دكتر علی شريعتی . |