مسلمانان بر عكس همه سعيمان اينست كه آنها را بازگو كنيم و احيانابزرگتر از آنچه بوده جلوه دهيم ؟ ! ما با نظر بالا نمیتوانيم موافق باشيم ، تصديق میكنيم كه اگر نقد تاريختنها به صورت بازگو كردن و منعكس كردن حوادث نامطلوب آن باشد اثرشهمان است كه در بالا گفته شد ، ولی از آن طرف اگر تنها به ترسيم حوادثغرور آميز قناعت شود و روی حوادث نامطلوب پوشيده شود ديگر نقد تاريخنيست ، تحريف تاريخ است . اساسا كدام تاريخ است كه از حوادث زشت و نامطلوب مبرا باشد ؟ تاريخهر قومی و اساسا تاريخ بشريت مجموعهای است از زشتيها و زيبائيها و جزاين نمیتواند باشد . خداوند هيچ قوم و ملتی را به سيرت فرشتگان منزه ازگناه نيافريده است . تفاوت تاريخ ملل و اقوام و كيشها و آئينها از نظرزيبائی و زشتی در اين نيست كه يكی سراسر زيبائی است و ديگری سراسر زشتی، بلكه در نسبت ميان زيبائيها و زشتيها است . قرآن كريم اين حقيقت را كه بشر مجموعهای است از زشتی و زيبائی بهصورت لطيفی بيان كرده است . خلاصهاش اينست كه خداوند به فرشتگان اعلاممیكند كه میخواهم " جانشين " ( آدم ) بيافرينم . فرشتگان كه تنهاتيرگيهای وجود اين موجود را میشناختند با تعجب حكمت اين كار را خواستارشدند . در پاسخ آنها گفته شد من در وجود اين موجود چيزها از روشنی وزيبائی سراغ دارم كه شما نمیدانيد . ( 1 ) پاورقی : 1 - و اذا قال ربك للملائكة انی جاعل فی الارض خليفة ، قالوا ا تجعلفيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك ، قالانی اعلم ما لا تعلمون »- البقرش |