چون اين مسئله مورد اختلاف ما و سنيها نيست . اختلاف تشيع و تسنن در آندو مسئله اول است ، يكی مسئلهای كه ما اسمش را امامت در بيان احكامدين میگذاريم و ديگر ، امامت به معنی زعامت مسلمين . اهميت حديث ثقلين راجع به مسئله امامت از حديث : « انی تارك فيكم الثقلين » كه عرضكردم ، غافل نشويد . اگر با يكی از علما يا غير علمای اهل تسنن روبروشديد ، بگوئيد آيا پيغمبر چنين جملهای را فرمود يا نه ؟ اگر بگويد نه ،میتوان چندين كتاب از خودشان جلويش گذاشت . میبينيد اصلا علمای اهلتسنن نمیتوانند در [ وجود و صحت ] چنين حديثی اختلاف داشته باشند وندارند . ( 1 ) بعد بگوئيد اينكه پيغمبر قرآن را بعنوان يك مرجع و عترت را بعنوانمرجع ديگر معين كرده ، عترت چه كسانی هستند ؟ آنها اصلا فرقی ميان عترتپيغمبر و غير عترت پيغمبر قائل نيستند بلكه آنچه كه نقل میكنند از صحابهو غير صحابه ، از غير علی ( ع ) بيشتر نقلپاورقی : 1 - برخی منبريها و روضه خوانها اين حديث را خراب كردند چون هميشهآنرا مقدمه گريز زدن برای مصيبت خواندن قرار دادهاند . انسان خيال میكندكه مقصود پيغمبر در اين حديث فقط اين بوده كه من بعد از خود دو چيز رادر ميان شما باقی میگذارم يكی قرآن كه احترامش كنيد و ديگر عترت كهاحترامشان كنيد و به ايشان اهانت نكنيد . در حاليكه مقصود اينست يكیقرآن كه به آن مراجعه كنيد و ديگر عترت كه به آنها مراجعه كنيد زيرا دردنباله حديث میفرمايد : لن تضلوا ما ان تمسكتم بهما ابدا » تا وقتی كهبه ايندو بچسبيد گمراه نمیشويد . پس ، مسئله رجوع مطرح است و پيغمبر (ص ) عترت را عدل قرآن قرار داده است در رجوع كردن . خود پيغمبر همفرمود قرآن ثقل اكبر است و عترت ثقل اصغر . |