روزی شروع شد كه سياست از ديانت منفك شد . در زمان ابوبكر و عمر اگرچه هنوز سياست و ديانت تا حدی توأم بود ولی تخم جدايی ايندو از زمانآنها پاشيده شد . كار در زمان خود آنها به آنجا كشيد كه مكرر عمر اشتباهمیكرد و علی ( ع ) از او رفع اشتباه مینمود ولی اينقدر بود كه علی ( ع )طرف مشورت مسلم بود . اين بود خطر بزرگ بر عالم اسلام ، و بزرگترينآرزوی هواخواهان ترقی اسلام بايد توأم شدن سياست و ديانت باشد . نسبتايندو با هم نسبت روح و بدن است . اين روح و بدن ، اين مغز و پوستبايد به يكديگر بپيوندند . فلسفه پوست حفظ مغز است . پوست از مغز نيرومیگيرد و برای حفظ مغز است . اهتمام اسلام به امر سياست و حكومت و جهادو قوانين سياسی برای حفظ مواريث معنوی يعنی توحيد و معارف روحی و اخلاقیو عدالت اجتماعی و مساوات و عواطف انسانی است . اگر اين پوست از اينمغز جدا باشد ، البته مغز گزند میبيند و پوسته خاصيتی ندارد ، بايد سوختهو ريخته بشود . ائمه اطهار همتی كه كردند اين بود كه مواريث معنوی اسلام را حفظ كردند، حساب دستگاه خلافت را از اسلام جدا كردند . اولين كسی كه حساب دستگاهخلافت را از اسلام جدا كرد امام حسين بود . قيام امام حسين چنين اثریداشت ، فهمانيد كه اسلام تقوا و خدا شناسی و فداكاری و گذشت در راهخداست نه آن چيزی كه دستگاه خلافت اموی بپا كرده است . اكنون بايد ببينيم مواريث معنوی اسلام چيست و چگونه ائمه اطهار [ آنهارا ] حفظ كردند . قرآن میفرمايد : « يتلو عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهمالكتاب و الحكمة ». ايضا میفرمايد : « ليقوم الناس بالقسط ». ايضامیفرمايد : « انا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذيرا و داعيا » |