است و بايد انشاء الله در يك مقالهای تحت عنوان " يكی از مشكلاتاساسی روحانيت " اين مطلب را ذكر كنيم . نيروهای شيعه را همين نقطهجمود جامد كرده كه جامعه ما مراجع را كه حداكثر صلاح آنها صلاحيت در ابلاغفقه است به جای رهبر میگيرند و حال آنكه ابلاغ فتوا جانشينی مقام نبوت ورسالت ( در قسمتی از احكام ) است امام رهبری جانشينی مقام امامت است[ كه هم عهدهدار ابلاغ فتواست و هم عهدهدار زعامت مسلمين ] 34 - ( 1 ) اثر و نتيجه بی رشدی همچنانكه در ورقههای يادداشت رشداسلامی شماره 5 گفتيم آنكه رشد مالی ندارد برايش قيم و ولی معين میكنند .ملتی هم كه رشد نداشته باشد فورا ملت ديگر میآيد بیپرده يا در زير پردهقيم و ولی او میشود . استعمار كهنه قيمومت بیپرده و استعمار نو قيمومتزير پرده است . اين قيمهای تسخيری كه آمدند همه چيزش را میبرند و حتیاسلامش را مسخ شده به او تحويل میدهند . در ورقههای زهد راجع به فلسفه زهد از جمله گفتيم كه يك فلسفه زهدهمدردی است يعنی در شرايطی كه كمك مادی غير ممكن است لااقل بايد كمكروحی كرد . اين نوع از زهد مخصوصا بر رهبران بيشتر واجب میشود .حديثی نقل كرديم تقريبا به اين مضمون از علی عليهالسلام : « ان الله جعلنی اماما لخلقه ففرض علی التقدير فی نفسی و مشربی وملبسی كضعفاء الناس كی يكتفی الفقير بفقره و لا يشغل الغنی غناه » . پاورقی : 1 - مطالب شماره 33 درباره علائم بیرشدی است كه در مقاله رشد اسلامی (در كتاب امدادهای غيبی در زندگی بشر ) ذكر شده است . |