آيا پس از انقراض اين زندگى دنيوى ، باز حركت تكاملى امكان پذير خواهد بود ؟
انس و ارتكاز ذهنى در اين زندگانى درباره حركت و تكامل ، موجب ميشود كه انسان عالم پس از زندگى دنيوى را هم حركت و تكاپو تصور نمايد و اين سؤال يكى از آن سؤالات رايج و متداول است كه بطور فراوان مطرح ميگردد كه آيا پس از اين زندگى حركت بطور كلى متوقف مىشود ؟ بنظر مىرسد كه ارزش و عظمت حركت شخصيت در مقابل توقف و سكون ناشى از جوهر و مختصات زندگى طبيعى در جهان طبيعت است كه از پستىها به مراحل عالى انجام مىگيرد . نه اينكه حركت بمعناى مزبور چنان مطلوب مطلق باشد كه حتى پس از منتفى شدن مقتضيات حركت هم به مطلوبيت خود باقى بماند . براى اثبات اين مطلب دو مسئله را مىتوان مطرح نمود :
مسئله يكم دگرگون شدن طبيعت با همه مبادى و اصول بنيادين و قوانينى
[ 291 ]
كه دارد . و يكى از اساسىترين آنها موضوع كشش و امتداد است كه در مسير حركت ضرورت دارد .
مسئله دوم دگرگونى هدفها و وسيلههائى كه در اين دنيا در مقوله حركت منظور مىشوند . و آن انس و ارتكاز ذهنى كه در اين دنيا درباره حركت و تكامل در انسانها مشاهده مىشود ، با ورود به صحنه ابديت كه ما فوق حركت و سكون و نقص و كمال است ، منتفى مىگردد .
بلى ، آن عده از اشخاصى كه پيش از رسيدن به بلوغ كه حد تكليف است از اين دنيا مىروند و آن اشخاصى كه بجهت نبودن عوامل انجام تكليف يا وجود موانع نتوانستهاند عمل به دستورات الهى نمايند و از بين رفتهاند ، چنانكه در روايات متعدد و معتبر آمده است ، براى آنان تكليفى پيش از ورود به ابديت متوجه خواهد شد كه مطابق عمل يا تخلف از انجام آن تكليف ، سرنوشتشان تعيين خواهد گشت .
[ 293 ]