آخر در انتظار چه نشستهايد ؟
آيا در انتظار حادثهاى بالاتر از هجوم دشمن بىباك و خدانشناس و ضد انسان نشستهايد ؟ چه حادثهاى دردناكتر از كشته شدن انسانها و ويران شدن دودمانها و ذلت و خوارى شكستى كه از دشمن خونخوار نصيب شما ميگردد ؟ در انتظار كدامين روزى نشستهايد ؟ در انتظار روزى كه رزمندگانتان در خاك و خون بغلطند و كودكانتان پايمال و زنهايتان اسير شوند و به بدترين وضعى مبتلا شوند ؟ در انتظار كدامين رهبر نشستهايد ؟ آيا من كمترين تفاوت و ترجيحى براى خود در ميان شما قائلم ؟ آيا شما را بميدان جنگ فرستاده ، خودم به رفاه و آسايش مىپردازم ؟ آيا سعادت و فضيلتى را كه موجب زندگانى اصيل شما ميباشد درك نمىكنم ؟ پس در انتظار چيستيد و
[ 208 ]
چشم براه كيستيد ؟ 8 ، 9 أما دين يجمعكم و لا حميّة تحمشكم ( آيا هيچ دينى نداريد كه شما را اتحاد جمع كند و هيچ غيرتى نداريد كه شما را بر هجوم به دشمنانتان تحريك كند و به هيجان در آورد ) .