موضوع تعهد و گروه يكم از آيات
گروه يكم از آيات مربوط به تعهد با عموميتى كه دارد ، به لزوم وفاء بهر عهدى كه ميان انسانها بسته ميشود دلالت مينمايد ، مگر تعهدى كه مخالف دستورات اسلامى باشد . اين شرط با بيانات مختلفى در منابع اسلامى آمده
-----------
( 1 ) يس آيه 60 و 61 .
-----------
( 2 ) النحل آيه 91 .
-----------
( 3 ) الاحزاب آيه 13 .
-----------
( 4 ) البقره آيه 40 .
-----------
( 5 ) التوبه آيه 111 .
[ 195 ]
است ، مانند روايت معروفى كه ميگويد :
كلّ شرط جائز الاّ ما خالف الكتاب او السّنّة ( هر شرط و عهدى جايز است مگر آنچه كه مخالف كتاب يا سنت باشد ) .
شرط اللّه قبل شرطكم ( شرط و عهد خداوندى پيش از شرط و عهد شما است ) .
از طرف ديگر همه آياتى كه دلالت بر ضرورت قطعى وفاء به تعهدهاى الهى مينمايد ، هرگونه تعهدى را كه مخالف تعهدهاى الهى است مردود و مطرود ميسازد . اين يك مسئله كاملا روشن است كه خداوند متعال كه دستور به انجام و ايفاى تعهدها صادر كرده است ، هرگز امر به انجام خلاف دستورات خود نمينمايد . لذا هرگز نميتوان به دروغ گفتن و هتك ناموس و دزدى و جنايت و خيانت به فرد و اجتماع و رباخوارى و حمايت از ظلم و بىاعتنائى به ناتوانان و پايمال كردن ساير واجبات و ارتكاب محرمات الهى تعهد بسته و ملزم به ايفاى آن بود . در روايتى معروف آمده است كه امام صادق عليه السلام يكى از ياران خاصش را خواست و به او فرمود : عائله من زياد شده است ،
اين پول را بگير و جنسى بخر و با بازرگانانى كه به مصر ميروند ، برو و در آنجا بفروش و بيا ، آن شخص پول را ميگيرد و با بازرگانان مدينه جنسى را ميخرند و رهسپار مصر ميشوند . پيش از آنكه وارد مصر شوند در نزديكى مصر مىنشينند و يك نفر را ميفرستند تا وضع آن جنس را از نظر كمى و زيادى در بازار رسيدگى كند ، آن شخص رسيدگى ميكند و بر ميگردد و ميگويد :
عرضه اين جنس در بازار بسيار كم است ، در نتيجه قيمت جنس بسيار بالا است ، اين بازرگانان با يكديگر عهد مىبندند كه جنس را به بيش از قيمت عادلانهاش بفروشند و اين كار را ميكنند ، وقتى كه برميگردند و فرستاده امام صادق ( ع ) بخدمت آن حضرت ميرسد سود بسيار زيادتر از سود عادلانه
[ 196 ]
را به امام تقديم ميكند . آنحضرت مىفرمايد اين سود خيلى زياد است ، قصه از چه قرار بوده است ؟ فرستاده امام عرض كرد : ما پيش از ورود به مصر با نظر به كمبود جنسى كه برده بوديم ، با يكديگر تعهد بستيم كه به اين سود كلان معامله كنيم . امام از اين كار پليد سخت ناراحت شد و فرمود : شگفتا ،
مىنشينيد و به ضرر مسلمانان تعهد مىبنديد . سپس مقدارى سود عادلانه از آن پول را برداشت و فرمود : بيش از اين حق من نيست . [ مضمون تقريبى روايت را نقل كرديم ] .