حيلهگرىها و مكرپردازيها در برابر واقعيات ، كفهاى ناپايدارند
عظمت و مقاومت و پايدارى واقعيات بحديست كه چنانكه از دسترس و پندارها و شوخىها بالاتر است ، همچنان خارج از دسترس حيلهگريهاى نابكاران است . ممكن است يك شخص يا يك گروه ، حتى يك جامعه بزرگ را با تبليغات و تلقينات بىاساسى درباره يك موضوع فريب داده و آنها را بر خلاف واقع توجيه نمود . ولى چون عامل توجيه قائم به شخص نابكار و گفتارها و حركات شخصى او است ، با از بين رفتن و يا حتى بجهت بروز رويدادهاى محاسبه نشده براى خود آن شخص يا براى جامعه ، آن عامل از بين رفته و واقعيت بار ديگر چهره اصلى خود را نشان مىدهد . بعنوان مثال يكى از كمنظيرترين دغل بازيها و حيلهگريها و حقهبازيهاى بسيار ماهرانه كه در تاريخ ديده شده است ، پردهها و پوششهاى بسيار ضخيمى است كه معاويه بر چهره شخصيت امير المؤمنين عليه السلام در جوامع آن روز مخصوصا در شام كشيده بود ، تا جائيكه نقل شده است كه هفتاد هزار و ده منبر در جوامع اسلامى در مدتى از دوران بنى اميه بر تخريب شخصيت امير المؤمنين و لعن و ناسزا به آنحضرت ، مشغول فعاليت بوده است 1 . با اينحال ديرى نگذشت كه اين كفهاى ناپايدار محو و نابود شدند و چهره تابناك آن بزرگ بزرگان همه اقاليم دنيا را به عظمتهاى خود خيره ساخت و تا كنون هيچ انسان خردمند و پاكدلى چه مسلمان و چه غير مسلمان ديده نشده است كه از تاريخ حيات آن عادل محض اطلاعى داشته باشد و به او عشق نورزد . عشقى كه در تاريخ به
-----------
( 1 ) اين داستان از جلال الدين سيوطى نقل شده است .
[ 268 ]
فرزند ابيطالب ورزيده شده است عالىترين و انسانىترين عشق بوده است كه انسانها شنيدهاند و هيچ معشوقى اينهمه عشاق فراوان نداشته است . كجا رفت نقشهكشىهاى معاويه و معاويهپرستان ؟ چه شد پايان كار حيلهگريهاى امثال معاويه كه چند روزى باتمام خوشحالى ، رو به صفتى نابكارانه را كياست و فراست و هشيارى و زيركى ناميدند و مشغول دريدن اصول و مبانى عالى انسانيت گشتند و رفتند و براى ديدن سرنوشت نهائى حيات خود زير خاك تيره بانتظار روز داورى آرميدند ، داورى آن خداوند بزرگ كه خود شاهد تبهكاريها و پليديهاى مجرمان و معصيت كاران مىباشد . آرى كفهاى ناپايدار ميروند و شخصيت فرزند ابيطالب كه براى مشتاقان « حيات معقول » سودمند است پايدار مىماند .
اَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسُ فَيَمْكُثُ فىِ الْأَرْضِ 1 ( اما كف در حاليكه پوچ است مىرود و آنچه كه بر حال مردم سودمند است در روى زمين پايدار مىماند ) .
آنچه كه واقعا جاى تعجب است اينست كه با اينكه حيلهگران و فريبكاران جوامع شنيدهاند كه هرگونه حيلهگرى و دغلبازى دير يا زود فاش مىشود و تاكنون هيچ نتيجه و ثمرى قابل توجه نداشته است و هر چه را كه در اين روش مكارانه ، سكنجبين انگاشتهاند ، موجب زيادى صفرا بوده و آنچه را كه روغن بادام خيال كرده ، و بكار بستهاند موجب قبض شده و هر چيزى را كه آب گمان كردهاند ، مانند نفت باعث شعلهور شدن آتش گشته است ، با اينحال دست از مكرپردازى و حيلهگرى بر نداشتهاند و هر روزى كه مىگذرد بر دردهاى بشرى ميافزايند ، با اينحال با تمام پرروئى و خود را به فراموشكارى زدن ،
راههاى تازهترى را براى مبارزه با حق و واقعيت كشف مىكنند و بكار مىبرند .
-----------
( 1 ) الرعد آيه 17 .
[ 269 ]
غافل از آنكه
عيسى به رهى ديد يكى كشته فتاده
حيران شد و بگرفت به دندان سر انگشت
گفتا كه ، كه را كشتى تا كشته شدى زار
تا باز كجا كشته شود آنكه ترا كشت
انگشت مكن رنجه به در كوفتن كس
تا كس نكند رنجه به در كوفتنت مشت
آيات قرآنى در توبيخ مكر و حيله و كيد و اينكه نتايج اين نابكاريها بخود عمل كنندگان آنها بر مىگردد و آنان رستگار نخواهند گشت ، متعدد و متنوع است . از آنجمله :
وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرينَ 1 ( و خداوند حيلهگرى كفار را پست و ساقط مىنمايد ) .
وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدى كَيْدَ الْخائِنينَ 2 ( و خداوند حيله خيانتكاران را هدايت نميكند ) .
أَنَّهُمْ يَكيدُونَ كَيْداً وَ أَكيدُ كَيْداً فَمَهِّلِ الْكافِرينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً 3 .
( آن تبهكاران حيلهگرى براه مىاندازند و من براى آنان از حوادث پشت پرده چارهجوئى مىكنم به آن كفار مهلت بده ، كمى بآنان فرصت بده ) .
آيات ديگرى وجود دارد كه كلمه مكر را مطرح و آنرا شديدا محكوم ميكند . آيهاى در مىان آيات مربوط به مكر موجود است كه معناى مكر خداوندى را در برابر مكاران و حيلهپردازان توضيح مىدهد :
-----------
( 1 ) الانفال آيه 18 .
-----------
( 2 ) يوسف آيه 52 .
-----------
( 3 ) الطارق آيه 15 و 16 .
[ 270 ]
قَدْ مَكَرَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ 1 ( پيش از آنان كسانى بودند كه مكر براه انداختند و خداوند بنيان و ريشههاى بنيادين مكر و نيرنگ آنها را درهم ريخت و نابود كرد ) . مقصود از مكر خداوندى در مقابل مكر مكاران همين است كه در اين آيه شريفه مىبينيم كه چنان نيست كه خداوند مانند مكرپردازان واقعيتها را خلاف واقعيت يا خلاف واقعيتها را واقعيت نشان بدهد ، بلكه خداوند متعال بنيان و ريشهها و نتايج مكر و نيرنگ مكرپردازان را درهم مىريزد .
-----------
( 1 ) النحل آيه 26 .
[ 271 ]