علم خداوندى و كارهاى اختيارى انسانها و چند مسئله مهم كه مربوط به علم خداونديست
اين مسئله در معارف حكمت الهى به دو گونه مىتواند مطرح شود : 1 عمومى . 2 خصوصى . طرح عمومى مسئله بدين شكل است كه آيا خداوند متعال چنانكه بهمه كليات و مبادى زيربنائى جهانهستى و حقيقت آنها دانا است ، همچنان بهمه حوادث و رويدادهائى كه در پهنه هستى و در روبناى آن در مجراى زمان بوقوع مىپيوندند عالم است يا نه ؟ اين سؤال مخصوصا با نظر به تقسيم شدن زمان به گذشته و حال و آينده داراى اهميت ميباشد . اين طرح عمومى مسئله شامل افتادن يك برگ ناچيز از درخت در سيستم باز جهانهستى و تمايل بيمقدار يك جاندار در اعماق دريا مىشود ، چنانكه شامل همه حقايق و رويدادهاى كل جهان هستى مىباشد كه از آن جمله است كارهاى اختيارى انسانها . پاسخ اكثريت چشمگير حكماء و متكلمان و ديگر دانشمندان الهى اعم از مسلمين و غير مسلمين باين مسئله مثبت است ، زيرا باضافه تصريحات و اشارات آشكارى كه دارند ، با پذيرش اين حقيقت كه جهل خداوندى حتى به ناچيزترين رويداد در عالم هستى موجب خروج آن رويداد از احاطه مطلقه او است ، نميتوان گفت : علم خداوندى همه حقايق و رويدادها را نميتواند در بر بگيرد ، مخصوصا با نظر باينكه علم از صفات ذاتى خداوندى است و ذات يا علم خداوندى بطور عموم بر همه اشياء محيط است .
افرادى معدود از فلاسفه گفتهاند : علم خداوندى فقط بر كليات متعلق است ،
[ 79 ]
نه جزئيات زيرا جزئيات همواره در تغير و دگرگونى است . بعضى ديگر مىگويند :
علم خداوندى منحصر به كليات نيست ، بلكه همه جزئيات را مىداند چنانكه كليات را مىداند ، ولى علم او به كليات بطور مستقيم است و علم او به جزئيات بواسطه علم او به كليات مىباشد . اين نظريه را علم تفصيلى به كليات و علم اجمالى به جزئيات نيز مىنامند . مشروح اين نظريات در تفسير خطبه 49 خواهد آمد .
براى توضيح مختصر درباره اين مسئله مطالبى را متذكر مىشويم :