پيش از آنكه عواقب وخيم حوادث گريبان شما را بگيرد ،
بفريادهاى من گوش بدهيد
فريادهاى امير المؤمنين از روى احساسات زودگذر نيست . فريادهائى كه او سر ميدهد ، از اعماق جان الهى او بر ميخيزد كه امواجى از حقايق و و واقعيات روح او است . اين حقايق و واقعيات مستند به درك مبانى عالى « حيات معقول » است كه از معانى قرآن و اصول عقل سليم و وجدان پاك و تصفيه شده بوجود آمده است . اين همان فرياديست كه نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد صلوات اللّه عليهم اجمعين براى پيشبرد بشريت راه انداخته بودند . آنها چه ميگفتند و فريادشان براى چه بود ؟ فرياد و گفتار همه آنان اين بود كه خدا
[ 210 ]
از آن خبر ميدهد :
لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ 1 ( ما پيامبران خود را با دلايل روشن فرستاديم و كتاب و ميزان صلاح و فساد و خير و شر را بوسيله آنان نازل كرديم تا مردم به عدالت قيام كنند ) .
پس فرياد پيامبران براى جلب و تحريك مردم به عمل به كتاب آسمانى و قوانين « حيات معقول » و عدالت ورزيدن بوده است . اگر همه اوراق تاريخ را ورق بزنيم و در عوامل ناگواريها و تلخىهاى زندگى جوامع و سقوط تمدنها با دقت بنگريم ، چيزى جز بىاعتنايى و تخلف از راهنمائىها و فريادهاى پيامبران نخواهم ديد . 15 ، 20 فما يدرك بكم ثار و لا يبلغ بكم مرام ، دعوتكم إلى نصر إخوانكم فجرجرتم جرجرة الجمل الأسرّ و تثاقلتم تثاقل النّضو الأدبر . ثمّ خرج إلىّ منكم جنيد متذائب ضعيف كَأَنَّما يُساقُوْنَ إِلىَ الْمَوْتِ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ » ( نه بوسيله شما خونى كه ريخته شده است جبران ميگردد و نه بيارى شما بمقصودى ميتوان رسيد . هنگامى كه شما را براى كمك به برادرانتان دعوت نمودم ، مانند شتر زخم خورده ناله كرديد و مانند شتر مجروح از حركت باز ايستاديد و سنگينى كرديد ، سپس مشتى سرباز متزلزل و ناتوان بطرف من حركت كرديد ، مانند كسانيكه بسوى مرگ رانده مىشوند و فقط به نگريستن اكتفا مىكنند .
-----------
( 1 ) الحديد آيه 25 .
[ 211 ]
نه بانتقام خونهائى كه با شمشير تبهكاران ريخته مىشود اهميتى ميدهيد و نه از احساس برادرى با آن انسانها كه در راه شما بخاك و خون در غلطيدهاند برخوردار هستيد
آيا هيچ فكر كردهايد در اينكه خونهائى كه در راه دفاع از دين و آرمانهاى شما روى خاك ميريزد ، پيامى بشما دارند ؟ آيا هيچ در اين مسئله حياتى انديشيدهايد كه احساس برادرى در دين اسلام كه از علامات درخشان اين مكتب است ، بزرگترين عامل وحدت شما است و اگر اين عامل تباه شود و يا با بىاعتنايى در آن بنگريد ، هيچ عامل وحدت و يگانگى براى خود نخواهيد يافت ؟ زندگى مشتى از مردم كه از چنين احساسى بىبهره است اگر چه در محكمترين نظم رياضى باشد ، برتر از زندگى مشتى حيوانات اهلى نخواهد بود كه با هم ميخورند و با هم مياشامند و با هم حركت مىكنند و با هم مىنشينند و مىخوابند و ديگر هيچ . مردم آن جامعهاى كه انسانهائى از آنان مظلوم كشته مىشوند و ديگران به تماشاگرى قناعت ورزيده و به زندگى بىاساس و بىپشتيبان خود دل خوش ميدارند ، همانند چارپايانى هستند كه بعضى از آنها را مىكشند و ديگر جانداران به علف خوارى و جست و خيز مشغولند .
تلختر از همه اينها كه گفتم ، اينست كه اصلا شما هدف و مرامى در زندگى نپذيرفتهايد شما مانند برگهاى ناچيز و خشكيده خود را تسليم هدفها و مرامهاى قدرتمندان ضد انسان نمودهايد ، گويا نميدانيد كه هدف و مرام اقوياى قدرت پرست ، جز وسيله ساختن شما براى اشباع خودخواهىهايشان چيز ديگرى نيست .
[ 213 ]