3 توضيحى درباره علم خداوندى كه با كلمه ماضى يا مستقبل در قرآن ذكر شده است
3 در چند مورد از قرآن مجيد ماده « علم » كه بخدا نسبت داده شده است با فعل ماضى آمده است . مانند :
عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ 1 ( خدا دانست كه شما آنها را بياد خواهيد آورد ) .
عَلِمَ اَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَيْكُمْ 2 ( خداوند دانست كه شما هرگز آن را محاسبه نخواهيد كرد ، پس شما را عفو نمود ) .
مسلم است كه علم خداوندى مقيد بزمان و امور زمانى نيست ، و مقصود از « علم » در دو آيه فوق اين نيست كه خداوند به ياد آوردن و عدم محاسبه شما را در زمان گذشته ، در همان موقع دانست و تمام شد ، بلكه مقصود اينست كه آنچه را كه در آينده انجام خواهيد داد و يا قادر بآن نخواهيد بود ،
خداوند دانا است با دانائى مطلق خود . همچنين آياتى كه ماده « علم » را با كلمه مسقبل آورده است ، مانند :
وَ مِنْ اَهْلِ الْمَدينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ 3 ( كسانى از
-----------
( 1 ) البقره آيه 235 .
-----------
( 2 ) المزمل آيه 20 .
-----------
( 3 ) التوبه آيه 101 .
[ 84 ]
اهل مدينه به نفاق برگشتند ، تو آنها را نمىدانى ، ما آنها را مىدانيم ) . در صورتيكه اين علم خداوندى درباره آنان تحقق يافته بود . همچنين اين آيات كه موارد خاصى از معلوم خداوندى را تذكر مىدهد ، دليل آن نيست كه علم خداوندى محدود بآنهاست [ 1 ] بلكه مطابق آياتى كه در پاورقى آوردهايم ،
علم او بهمه جهان هستى اعم از پشت پرده و روى پرده و كوچك و بزرگ و ثابت و متغير و محسوس و نامحسوس شامل بوده و هيچ چيزى از علم او بر كنار نيست تا پس از آزمايش علم براى او حاصل شود . با در نظر گرفتن اين دو مسئله مهم : 1 علم خداوندى ما فوق زمان و محدوديتهاى طبيعى است . 2 علم خداوندى شامل همه موجودات و رويدادهاى جهان هستى است ، اين مشكل هم حل مىشود كه در بعضى از آيات چنين آمده است كه خداوند مردم را آزمايش
[ 1 ] باضافه دليل بديهى عقل كه خداوند آفريننده هستى و اجرا كننده فيض وجود دائمى و مستمر بر آن است ، پس قطعا بهمه اجزاء و روابط هستى دانا است . آيات فراوانى در قرآن مجيد عموميت علم ذات خداوندى را بر همه اشياء اثبات مىكند ، از آنجمله ،
قالَ : اَ لَمْ اَقُلْ لَكُمْ اِنّى اَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ [ البقره آيه 33 ] ( خدا گفت : اى فرشتگان ، مگر من بشما نگفتم : من غيب آسمانها و زمين را مىدانم و مىدانم آنچه را كه آشكار مىكنيد . و آنچه را كه مخفى مىداريد ) .
اَ لَمْ تَعْلَمْ اَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فىِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ [ البقره آيه 70 ] ( آيا ندانستهاى كه خداوند هر چه را كه در آسمان و زمين است مىداند ) .
يَعْلَمُ ما بَيْنَ اَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ [ البقره آيه 255 ] ( ميداند آنچه را كه پيش روى آنان است و آنچه را كه پشت سر آنان مىباشد ) .
وَ هُوَ اللَّهُ فىِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَ جَهْرَكُمْ وَ يَعْلَمُ ما تَكْسِبُونَ [ الانعام آيه 3 ] و او است خداوند در آسمانها و زمين ، ميداند راز درونى و پديدههاى برونى شما را و مىداند آنچه را كه مىاندوزيد ) .
اين آيات كه در قرآن فراوان است ، علم خداوندى را با بيانات گوناگون بر همه جهان هستى اعم از پشت پرده و روى پرده و كوچك و بزرگ و ثابت و متغير با صراحت كامل اثبات مىكند .
[ 85 ]
مىكند تا بداند كه آنان مىتوانند از اين آزمايشها در آيند يا نه ؟ مانند :
وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبينَ 1 ( و ما كسانى را كه پيش از آنان بودند آزمايش كرديم تا خدا بداند كسانى را كه صدق مىورزند و بداند كسانى را كه در ادعاى خود كاذبند ) .
با نظر به دو مسئله فوق حل اين مشكل چنين است كه : خداوند با آزمايشهائى كه درباره انسانها انجام مىدهد ، با بروز نتايج آن آزمايشها ، معلوم خداوندى جنبه عينى بخود مىگيرد ، يعنى مثلا با آزمايش حضرت ابراهيم خليل ( ع ) معلوم خداوندى كه موفقيت آن حضرت بود ، در روى صفحه هستى تحقق پيدا مىكند . خداوند همه جريان اقدام ابراهيم ( ع ) را درباره ذبح پسرش اسماعيل مىدانست ، اقدام عملى آن حضرت به دستور خداوندى ، نمود عينى آن اقدام را كه معلوم خداوندى است ، تحقق بخشيده است ، نه اينكه خداوند اقدام آن حضرت را نمىدانست و سپس آن را دانست . و بالعكس ، پس از دستور خداوندى ، اقدام اشخاص پليد و ارتكاب آنان به بديها و خلاف دستور خداوندى چنان نيست كه خداوند علم تازهاى به كار آنان پيدا مىكند ، بلكه معلوم الهى جنبه عينى و تحققى در روى صفحه هستى به خود مىگيرد . چهار آيه از قرآن مجيد مىتواند اشارهاى بهمين معنى بوده باشد :
آيه يكم وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرينَ 2 [ آن تلاش هاى جهاد را كه خدا براى شما دستور داده است ] ( . . . و تا تصفيه كند كسانى را كه ايمان آوردهاند و نابود كند كافران را ) .
آيه دوم وَ لِيَبْتَلِىَ اللَّهُ ما فى صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ ما فى قُلُوبِكُمْ 3 ( و تا خداوند آزمايش كند آنچه را كه درون سينههاى شما است و تصفيه كند آنچه را كه در دلهاى شما است ) .
-----------
( 1 ) العنكبوت آيه 3 .
-----------
( 2 ) آل عمران آيه 141 .
-----------
( 3 ) آل عمران آيه 154 .
[ 86 ]
مضمون اين دو آيه مىگويد كه : منظور الهى از ابتلاها و آزمايشها كه براى مردم وارد مىسازد براى حصول علم تازه نيست ، بلكه براى باز شدن استعدادها و بروز نيتها و هدفگيريها و گذشتها يا بروز اضداد اينها در روى صفحه هستى است كه نتايج آنها مانند حلقههاى زنجير پشت سرهم كشيده مىشوند .
آيه سوم وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ اَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا اَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ اَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ 1 ( و شما نمىتوانيد شهادت گوش و ديدگان و پوستهاى خود را درباره اعمال خودتان بپوشانيد و لكن گمان كرديد كه خداوند خيلى از اعمال شما را نمىداند ) .
آيه چهارم اَلْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى اَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا اَيْديهِمْ وَ تَشْهَدُ اَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ 2 ( امروز ( در قيامت ) بر دهانهاى آنان مهر مىزنيم و دستهاى آنان با ما سخن خواهند گفت و پاهاى آنان بآنچه كه اندوختهاند شهادت خواهند داد ) .
[ و ممكن است جمله اخير ( بما كانوا يكسبون ) متعلق بهمه جملات بوده باشد . در اين فرض معناى آيه چنين مىشود كه علت مهرزدن بر دهانهاى آنان و سخن گفتن دستها و شهادت پاهايشان اندوختههاى آنان خواهد بود ) .
معناى آيه سوم و چهارم بخوبى توضيح مىدهد كه چگونه معلوم خداوندى در اجزاء و فعاليتهاى صفحه طبيعت مانند گوش و ديدگان و پوست و دستها و پاها نمودار مىگردد و به سخن گفتن و شهادت مىپردازد . و همين معنى را در آيهاى ديگر چنين مىخوانيم :
اَمْ حَسِبْتُمْ اَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرينَ 3 ( آيا گمان كردهايد كه به بهشت وارد شويد بدون اينكه خدا بداند كسانى را از شما كه جهاد كردهاند و ندانسته باشد كسانى را كه در راه خدا
-----------
( 1 ) فصلت آيه 22 .
-----------
( 2 ) يس آيه 65 .
-----------
( 3 ) آل عمران آيه 143 .
[ 87 ]
صبر و تحمل نمودهاند ) .
بطور قطع مقصود از علم در اين آيه تحقق معلوم خداوندى است كه جهاد و صبر و شكيبائى مردم با ايمان است ، زيرا علت ورود به بهشت خود جهاد و صبر است ، نه علم خداوندى بآنها . بروز و تحقق معلوم خداوندى در عرصه هستى كه در اجزاء و نمودها و حركات و اعمال انسانها صورت مىگيرد و نمايش محدوديتها را مىدهد منافاتى با علم مطلق و فراگير خداوندى ندارد ، چنانكه نقش بستن اشكال و خطوط و نقاط هندسى در روى كاغذ و روى مصالح ساختمانى ، علم مهندس ساختمان را مشخص و محصور و محدود نمىنمايد .
همچنانكه بروز قدرتها و نيروهاى الهى در طبيعت قدرت مطلقه او را محدود و مشخص نمىسازد .