هيچ ناتوانى شرم آورتر از آن نيست كه آدمى با باز كردن منطقه حيات خود بروى دشمن به متلاشى كردن موجوديت خود كمك كند .
در قاموس زندگى بشرى دو نوع ناتوانى شرمآورتر از همه ناتوانىها وجود دارد :
1 ناتوانى ناشى از قدرتپرستى و احساس بىنيازى .
2 ناتوانى ناشى از احساس خود كمبينى و خيره شدن به قدرت ديگران و احساس لزوم تكيه بر غير از خود ، در ادامه حيات با امكان استقلال .
ضرر قسم يكم از ناتوانى كه ناشى از قدرتپرستى و احساس بىنيازى است ، عمومى بوده مانند آتشى است كه هم خود را بدست فنا مىسپارد و هم مواد ديگرى را كه در مجاورت و دسترس آن قرار گرفته است تباه ميكند .
توضيح اين ناتوانى چنانكه در مباحث گذشته نيز بآن اشاره شده است ،
اينست كه قدرتمند قدرت پرست عنان آگاهى و اختيار خود را بدست قدرت كه حقيقتى است نا آگاه و بىاختيار ، مىسپارد و خود را در برابر جريانات طغيانگرانه قدرت ناتوان مىسازد . در حقيقت مانند اينست كه يك مغز الكترونيكى را در درون كوهى آتشفشان قرار بدهند كه اطلاعات و ديگر ابزار كارش را بطور خودكار از درون بىمهار كوه بدست بياورد و آن كوه آتشفشان و ديگر اشياء مجاور را ببازى بگيرد اين ناتوان مىگويد : من نميتوانم بازندگى ديگران بزندگى خود ادامه بدهم و نميتوانم با وجود اراده و استقلال ديگران ، اراده و استقلالى داشته باشم ضرر قسم دوم ناتوانى ناشى از خود باختن و خود كمبينى و محروميت از درك عظمت و ارزش حيات خويشتن مىباشد . جمله مورد تفسير اين قسم را گوشزد مىكند . اين ناتوانان گرگهاى درنده را براى متلاشى كردن گوشت و رگ و پى و استخوان خود دعوت ميكنند اينان نه تنها خود را قربانى زبونى و حقارت و پستى خود مىنمايند ، بلكه گرگهاى درنده را بر دريدن
[ 22 ]
اعضاى انسانها و متلاشى كردن موجوديت آنان تحريك و تشويق مينمايند .
اين نابكاران زبون تيز كنندگان شمشير يكهتازان وقيح ميدان تنازع در بقاء بوده ، خيانت بر ديگر انسانها را بر جنايت بخويشتن ميفزايند و براى تاريخ بشرى گرگانى بنام قهرمانان ميسازند . خداوند انتقام بشريت را از اين دو گروه خائن بگيرد . 27 ، 31 أنت فكن ذاك إن شئت و أمّا أنا فو اللّه دون أن أعطي ذلك ضرب بالمشرفيّة ، تطير منه فراش الهام و تطيح السّواعد و الأقدام و يفعل اللّه بعد ذلك ما يشاء ( تو اگر ميخواهى چنين باش ، اما من سوگند بخدا ، با قدرتى كه بر پراندن تارك دشمن و قطع بازوها و پاهاى او دارم ، سلطه را بدست دشمن نخواهم داد . [ اينست وظيفه من ] و مشيت قاهره خداوندى كار خود را دارد ) .