اگر جنگ قانونى است ، سستى و دو دلى يعنى چه
اصل اينست كه هيچ انسانى انسان ديگرى را از پاى در نياورد . اصل
[ 16 ]
ديگرى نيز وجود دارد كه ميگويد : هيچ انسانى نبايد انسان ديگرى را به مرز زندگى و مرگ بكشاند . ريشه اساسى اين دو اصل عبارتست از اينكه خالق حيات و موت خدا است و هيچ كسى حق ندارد كه حيات و موت انسانها را ببازى بگيرد . و در آنهنگام كه منطقه حيات فرد يا گروهى از انسانها باجبر و اضطرار شكسته شود ، آن فرد و گروه حق دارد كه براى دفاع از منطقه حيات خود ، عامل مزاحم خود را از سر راه بردارد و منطقه اختصاصى خود را حفظ نمايد .
اين دفاع و نگهبانى نه تنها مخالف دو اصل فوق نيست ، بلكه مدلول حقيقى و مستقيم همان دو اصل است كه دستور نگهبانى جدى حيات را ميدهد .
فياض مطلق و خالق حيات و موت و وضع كننده حقيقى دو اصل مزبور است كه فرموده است :
وَ قاتِلُوا فى سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا 1 ( و بجنگيد در راه خدا با كسانيكه با شما مىجنگند و تعدى نكنيد ) .
و فرموده است : اُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتِلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا 2 ( اعلان شده يا اجازه داده شده است بكسانيكه مظلوم شدهاند بجنگند ) .
نيز فرموده است : وَ لَكُمْ فى الْقِصاصِ حَياةٌ يا اُولِى الْأَلْبابِ 3 ( و در قانون قصاص براى شما اى صاحبان عقول حياتى است ) .
بنابراين ، جنگ موقعى كه ضرورت قانونى پيدا ميكند ، تكليف و وظيفهاى جدى است كه تخلف از آن ، مبارزه با مشيت خداوندى ميباشد . در آنهنگام كه فرد يا گروهى بخود جرئت ميدهد كه آرامش حيات شخص يا گروه ديگرى را برهم بزند و آنرا در مخاطره بيندازد و بر ضد مشيت الهى كه بقاى حيات را ميخواهد قيام نموده و آنرا مختل بسازد . در حقيقت نخست خود را از حيات محروم ساخته و قيافه ضد حيات بخود ميگيرد ، چنين فرد يا گروهى
-----------
( 1 ) البقره آيه 190 .
-----------
( 2 ) الحج آيه 39 .
-----------
( 3 ) البقره آيه 179 .
[ 17 ]
آگاهانه يا ناآگاه ، بزبان بياورد يا نياورد ، از حوزه مقدس حيات بيرون رفته است و او دست به نوعى خودكشى زده است ، در اينصورت كه قصاص يا قتل در جنگ بسراغ او ميرود ، در واقع بسراغ كسى ميرود كه باتمام اختيار دست به خودكشى زده است . حال كه چنين است و جنگ و پيكار با اين گونه افراد و گروهها و جوامع يك قانون پايدار حيات است ، سستى و دودلى و كوتاه آمدن درباره آنان ، بزرگترين قانونشكنى و جنايت است كه براى يك انسان آگاه به اهميت قانون جايز نيست . 16 ، 19 تكادون و لا تكيدون و تنتقص أطرافكم فلا تمتعضون لا ينام عنكم و أنتم في غفلة ساهون غلب و اللّه المتخاذلون ( فريب حيلهگريها را ميخوريد و در صدد چارهجوئى بر نميآئيد . از نيروها و ابعاد شما كاسته ميشود و شما ناراحت و خشمگين نميشويد .
دشمنان در پيرامون شما نخوابيدهاند و درباره شكست دادن شما انديشه و نقشهها دارند و شما در غفلت غوطهوريد . سوگند به خدا ، مغلوب گشتند كسانيكه به پستى و خوارى تن دادند ) .